وااای عجب ماشین میزانیه دمت گرم داداش
چند روز بعد: حتما باید این لعنتی خراب میشد؟ گندش بزنن. خب حالا که اینجوری شد بهتره یه نگاهی داخلش بندازم … اوه خدایا عجب دنیایی فک میکنم اونقدرام بد نشد که کنترله ماشین شکست! این زیباترین چیزی بود که تو عمرم دیدم.
همون لحظات با ورود برادرم بخشی از من شروع به مکالمه کرد و به جز چندتا جمله چیزی یادم نمیاد! فقط به این فکر میکردم که چجوری میشه که این وسیله چنین کاریو انجام میده؟ کلمات بودن که از یه بخشی از ذهنم میومدن تا یه جوابی داده باشم و فقط بتونم به بقیه افکارم برسم.
این شروعی بود تا هر وسیلهای که توش جریانه الکتریسیته بود رو باز کنم ببینم داخلش چیه تا اون نوع تفکر منو از هر نوع دردی رها کنه.
چند سال گذشت و هر لحظه شوقم برای دونستن بیشتر میشد . انگار یه حسه گنگی بود، وقتی از کناره یه وسیلهی الکترونیکی میگذشتم باید میفهمیدم چجوری کار میکنه.
وقتی اونو میفهمیدم داخل بهشت خودم آزاد و رها بودم.
زمانی که رسیدم به 15 سالگی، وسط نوجوانی ذهن آشفته و به شدت پرسشگر من به اوج رسید و بزرگترین هدف زندگیم جوانه زد و امید من به زندگی از صفر به صد رسید و یک سال بعد یعنی حدود چند ماه پیش زندگیه من به عنوان یه سیاهه لشکر در سریال زندگی به بهترین نوع خودش در نقش اصلی ارتقاء پیدا کرد.
منظورم از عشق بهانهای برای ارضای بدن نیست تا روشی برای بقای نسل انسانها باشه.
و مثل همیشه ضعف من در نگارش باعث میشه که نتونم پایانی برای نوشتم داشته باشم و این طولانیترین تجربهی من در زندگیم بود و خواهد بود، که بهم فهموند زندگی کردن با عشق و هدف بهترین چیزیه که برای انسان میتونه وجود داشته باشه. چیزی که پردهی بین صرف وجود داشتن و به وجود آوردن رو از بین میبره. به وجود آوردن تفکر و نگرش به یک وسیله یا هرچی که به ما امید و لذت میده.
به امید تجربهی یافتن عشق و هدف حقیقی برای همه.
Nice❤
??
واقعا عالی یکی از بهترین ها
??
Always on top , bro ♥️♥️
??
دوستان خط آخر اصلاح شد.
به وجود آوردن تفکر و نگرش ..یا.. یک وسیله یا هرچی که به ما امید و لذت میده.
ممنون که وقت گذاشتید.