تاریخچه الکترونیک در ایران

داستان من

 امروز که این چند سطر را می نویسم، از مرز 60 ساگی گذر کرده‌ام و اندکی بیش از سی سال است که در آلمان زندگی می‌کنم.از نوجوانی، وقتی که 12-13 سال داشتم، به الکترونیک علاقه پیدا کردم. در آن روزگار، نیمه‌ی اول دهه‌ی 1350 خ...

ادامه مطلب

مجله علم الکترونیک

مجله علم الکترونیک !

یادمه دوران دبیرستان بودم، مدرسه واسه کتابخونه یه سری کتاب جدید سفارش داده بود. مسئول کتابخونه هم یه تعداد از کتاب های قدیمی رو که دیگه به درد کتابخونه نمی خورد رو جدا کرده بود و به بچه ها گفت هرکس هر کدوم رو که دوست داره میتونه ...

ادامه مطلب

Love-Electronic

آشنایی با الکترونیک

وااای عجب ماشین میزانیه دمت گرم داداش چند روز بعد: حتما باید این لعنتی خراب میشد؟ گندش بزنن. خب حالا که اینجوری شد بهتره یه نگاهی داخلش بندازم ... اوه خدایا عجب دنیایی فک میکنم اونقدرام بد نشد که کنترله ماشین شکست! ای...

ادامه مطلب

DO IT YOURSELFF

روایت تجربه کاری شیرین

چند مدتی بود از یه نفر میخواستم سورس و مدار فلاشرو برام درست کنه و بخرمش و بدم بازار و واسه خودم منبع درآمد باز کنم. ولی سر ۵۰ تومن به توافق نرسیدیم! این تلنگری شد که برم و برنامه‌نویسی یاد بگیرم. بعد از ...

ادامه مطلب

ساخت برد مخابراتی

این داستان کارگاه مخابرات

  ما یه استاد داشتیم که توقع داشت همه مدارات مخابراتی رو روی بردبرد جواب بگیریم ( اونم مدارات مخابراتی آنالوگ) . معمولا هم کار به این صورت بود که یه موج تو ورودی مدار میدادیم و شکل موجی که باید تو خروجی میدیدیم هم  تو دستور...

ادامه مطلب

ساخت ماشین کنترلی آردوینو

مکیدن لجن، هفته پژوهش و استارت پروژه بعد اتمام مهلت تحویل!

هنوز یادمه 5 سال پیش که سال دوم دبیرستان بودم، نزدیک موعد هفته پژوهش بود و طبق روال هر سال، همه در حال تکاپو برای به عرصه نمایش دراوردن دستاورد های یک سال اخیرشون و مدیر مدرسه در حال جست و جوی افراد با سابقه در امور پژوهشی (!) در ...

ادامه مطلب

اذیت کردن

خاطره کارگاه مخابرات هنرستان!

یادش بخیرهمیشه میگن بهترین دوران تحصیل همون دوران مدرسه هست ، مخصوصا دوران هنرستان ، چون 2 سال همه با هم تو یک کلاس درس میخونید و به رفتارهای هم آشنا هستید. سال 83 به ناچار وارد هنرستان غیرانتفاعی شهرم شدم ، چون ر...

ادامه مطلب

کار بیش از اندازه

دایدالوس، کاروشی… موبایل خیلی خفن….

سلام خدمت شما سروران. بله! دایدالوس هستم.  من تجربه کاروشی را دارم… کاروشی یک اصطلاح ژاپنی است. به معنای Overwork … تا حدی که بیمار شوی یا بمیری.?  دو سه سال قبل بیشتر از اینها کار میکردم. به نحوی که رکورد دار ...

ادامه مطلب

ایمنی

همیشه دستکش ایمنی گرون بخر!

چند سال پیش وقتی برای اولین بار کار طراحی و ساخت بردهای صنعتی برای صنایع بالادستی در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی رو در یک شرکت خصوصی شروع کردم یکی از روزها به سرم زد و از چندتا مغازه لوازم ایمنی فروشی نزدیک شرکت بازدید کنم.   ...

ادامه مطلب

اگر خدا بخواهد

اگر خدا بخواهد

مرداد سال 86 بود. دقیق ماه و سالش یادمه چون شهریورش عروسیم بود! ( اون موقع 22 سالم بیشتر نبود!) مسابقات رباتیک دانشگاه تبریز بود با حضور پدر رباتیک ایران مرحوم پروفسور کارو لوکاس.   اولین بار بود که توی مسابقات رباتیک خار...

ادامه مطلب