این خاطره برا زمانی هست که شبکه ۳ سیما تازه راه اندازی شده بود و همه تلویزیون ها باند UHF رو نداشتند .
اون زمان ما شروع کردیم به ساخت یه کانورتر UHF به VHF . خوب کارهای طراحی و تست رو انجام دادیم و شروع کردیم به تولید انبوه و ….
کارها خوب پیش میرفت و خوب هم فروش داشتیم تا روزی که تو تست یکی از این بردها به مشکل جالبی برخورد کردیم . دوستانی که دیده بودن اون کانورتر ها تو یه جعبه فلزی بود و یه ولوم داشت که از طریق اون کانال یابی میکردن .حالا مشکلی که پیش اومده بود این بود که بدون اینکه ولوم کانال یابی رو بچرخانی فیکس شده بود رو شبکه ۳ و هیچ تاثیری نداشت هر کسی هم می رسید اول ولوم رو عوض میکرد و دو ۳ تا قطعه مربوط به قسمت ولوم و میذاشتن کنار (البته بجز اون یدونه برد همه سالم بودن و تمیز کار میکردن ) خوب یه روز که سرم خلوت بود گفتم برم سراغ این برد و ببینم چشه خیلی روش کار کردم ولی دریغ از یک عکسالعمل گفتم بیام دونه دونه این قطعات رو در بیارم ببینم کجا از کار می افته شروع بکار شدم تمام قطعات رو در آوردم تا به یه خازن عدسی رسیدم که وقتی اونو در آوردم از کار افتاد جاش یه خازن دیگه زدم کار نکرد همونو برگردوندم جاش دوباره شبکه سه رو تمیز گرفت خلاصه بعد از کلی کار تمام قطعات رو در آوردم حتی اون ولوم (بجز اون یه دونه خازن عدسی ۳۰ پیکو) بازم کار کرد بالاخره به نتیجه این نتیجه رسیدم که اون خازن به تنهایی هم کار اوسیلاتور و میکس و تطبیق رو به تنهایی انجام میده(البته فقط یدونه اون خازن نه حتی یکی دیگه نو) .
اون خازن به تنهایی تمامی قوانین الکترونیک و تجربه چندین نفر رو برد زیر سوال و به تنهایی کار حدود ۳۰ عدد قطعه اکتیو و پاسیو رو انجام داد.
تجربه ای که من تو این موضوع بدست آوردم این بود که تو رشته شیرین الکترونیک هرچی تجربه بیشتر باشه بازم اتفاقاتی هستن که تجربه نکردی و باید تجربه بکنی .