دوستان همراه سیسوگ حتماً پیگیر سری مقالات رادیو آماتوری که با زحمات یکی از دوستان علاقهمند تهیه میشود هستند. این سری نوشته ها مرا به یاد مقالههای ویژه نامه مجله علم الکترونیک سال 1365 انداخت و حس اشتراک سیسوگی من را واداشت تا این مقاله را عیناً برای مطالعه همراهان بیاورم. ضمن این تذکر که اولاً این نوشته ترجمه خانم شنگرف فام است و ثانیاً هدف بنده فقط مطالعه علمی و فنی این مقاله است نه موارد مطرح شده دیگر در نوشته.در این مقاله می خواهیم درباره دارکوب بی پر و بال یا داستان امواجی مرموز از ریگا صحبت کنیم!
در طول یک دهه یا شاید کمی بیشتر رادیو آماتورها گرفتار ضربان های امواج تداخلی مرموزی هستند. با جهتیابی نشان داده شده که این پالس های پرانرژی از شهر ریگا پایتخت یکی از جماهیر شوروی درکنار دریای بالتیک نشأت میگیرد. به عقیده شنوندگان دائمی امواج کوتاه (که در اروپا و آمریکا یک سرگرمی محسوب میشود) صدای خاص این امواج شبیه صدای کوبیدن پتک است.
این اشخاص نام جالبی بر آن نهادهاند، دارکوب!
فرکانس هایی که توسط ایستگاه های رسمی سخنپراکنی در طول امواج کوتاه مورد استفاده قرار دارند عموماً در محدوده بین 4.5 تا 30 مگاهرتز جای گرفته اند. اغلب ایستگاهها در باندهایی بین دو محدوده مذکور به کار مشغولاند که معمولاً به وسیله طول موجشان معرفی میگردند. این طول موجها معمولاً عبارتاند از 11,13,16,19,25,31,41,49,60 متر.
از سوی دیگر اغلب مشتاقان هواپیما و مخابرات رادیویی مربوطه، عمدتاً از گام پایینی این امواج یعنی فرکانسهای بین 1.6 و 4.4 مگاهرتز استفاده به عمل میآورند. برای مخابرات آماتوری با مدولاسیون AM این محدوده هنوز پایین ترین باند مجاز به شمار میرود.
آغاز داستان ما به اوایل سال 1976 برمیگردد، هنگامی که اولین تداخل سنگین و شدید در اروپا و آمریکای شمالی بروز کرد و باعث آشوب در طیف فرکانس از 3 تا 30 مگاهرتز شد. در اغلب حالات آثار این تداخل فوقالعاده عظیم بود به شکلی که مخابرات بینالمللی در فرکانسهای ذکر شده تحتالشعاع قرار گرفته و به کلی محو گردید. دورههای زمانی این آشوب رادیویی از چند دقیقه تا چندین ساعت متغیر بود.
آنچه ذکر شد خیلی پیش از آن که گروههای ردیاب کشورهای غربی موفق به کشف منشاء آن شوند اتفاق افتاد و هنگامی که اینان مبداء امواج را یافتند باران اعتراض بود که از سوی انگلستان، آمریکا، کانادا و چندین کشور دیگر بر مسکو باریدن گرفت. ابتدا چنین به نظر رسید که حرکتهای دیپلماتیک اثری برجای گذارده است. سپس ناگهان به موازات پایان سال 1976 شورویها تصدیق کردند که راهبری تجربیاتی را به عهده داشتهاند که سبب بروز چنین اختلالاتی شد.
چنانچه انتظار ميرفت شورويها ماهيت آزمايشات خود را فاش نساختند، اما موافقت نمودند تا اينگونه مخابرات خود را در دورههاي زماني كوتاهتری انجام دهند.
کنترل فکر؟
هر چه فرکانس یک موج رادیویی پایینتر باشد، طول موج آن بزرگتر است.
براساس آزمایشات و تجربیات امواجی که با فرکانس برابر چند هرتز نوسان میکنند دارای طول موجی مشابه طول موج طبیعی سیاره زمین هستند پس هرگاه موجی دقیقا برگرد زمین منطبق گردد، رزونانس یا تشدید فوقالعاده عظیمی خواهد یافت و بنابراین قادر به پیمودن فواصل بسیار بعید میگردد. این پدیده را خاصیت تشدید شومن (Schumann Resonance) میخوانند و آن فرکانسی است که تحت آن سیاره زمین توسط انرژی الکتریکی تشدید میگردد.
چندی پیش گزارش شده بود که شورویها سفارت آمریکا در مسکو را با امواج مایکروویو پرانرژی بمباران نمودند که در نتیجه افراد سفارت دچار بیماری شدند و برخی نیز درگذشتند!
برخی میگفتند که هدف شورویها از این کار کنترل فکر افراد سفارت بوده است و حال نیز آیا تجربیات دارکوب مقدمههایی بر چنین کنترلی نیست؟
در میان تمام احتمالات موجود، به علت خارج بودن اغلب ما ازدایره سیاست و اطلاعات دولتی، برای این احتمال پاسخ قانعکننده نداریم. اما فقط نکتههایی را خاطرنشان میسازیم و آن یکسان بودن محدوده فرکانسی امواج شومن و امواج مغز انسان است.
ولی حتی این حقیقت نیز دلیل قاطعی بر اثبات کنترل فکر نیست و شاید به سادگی غذای فکر باشد!
دارکوب امروز
دارکوب امروز هم به طور مقطع به پخش برنامه مشغول است. در طول این سالیان مشخص شده که هیچ الگوی معینی در این مخابرات که معمولاً نیم ساعت به طول میانجامد موجود نیست. در طول این نیم ساعتها فرکانس آن تغییر مییابد، شاید بدین منظور که از بالاترین فرکانس و کمترین طول موج استفاده به عمل آید. اما حتی این نظم نیز متضمن مقصودی نمیباشد.
دارکوب معمولا از حدود فرکانس 7 مگاهرتز ظهور میکند و غالبا سبب ایجاد تداخل درباند 40 متر رادیوآماتوری میگردد. در عین حال و همچون گذشته صدای دارکوب را میتوان در 20 مگاهرتز نیز شنید.
تصور دانشمندان بر آن است که مجموعه ای از فرستندهها دارکوب را میسازند که به طور متوسط هر یک 50 مگاوات انرژی رادیویی را در فضا پخش میکند. هریک از فرستندههای دارکوب این توان ثابت رادیویی را در باندی به پهنای 200 کیلوهرتز تولید میکنند. برای اینکه تجسمی از این ارقام داشته باشید فقط بیان این نکته کافیست که پرقدرتترین ایستگاه رادیویی BBC دارای قدرت خروجی فلاکت باری معادل ۲۵۰ / ۱ قدرت دارکوب یا به عبارت دیگر 200 کیلو وات است!
با استفاده از مدار میوتینگ muting میتوان روی باند دارکوب کار مخابراتی انجام داد. بدین معنی که در فواصل ضربانهای پرانرژی آن عمل ارسال و دریافت را به انجام رساند. اما متاسفانه در برابر این راهحل هوشمندانه مانع کوچکی وجود دارد، اگر دارکوب تصمیم بگیرد (که غالبا میگیرد) تا امواج خود را به صورت پیوسته منتشر کند، آنوقت مدار میوتینگ همانقدر برای بیسیم چی مفید است که یک اتومبیل خوب برای یک ماهی سفید! در این حالت تمامی مخابرات در باند مذکور بوسیله دارکوب جارو میشود.
تصورات ما از دارکوب
این به خوبی شناخته شده که شورویها و دوستانشان هر ساله میلیونها خرج میکنند تا صدای رادیوهای غربی از معرض افراد دور باشد این نیز یک احتمال است که دارکوب بخشی از شبکه پارازیت آنها باشد.
اما فکرش را بکنید که چنین کار عظیمی برای چنین مقصودی میتواند باشد؟
پس آیا مورد مصرف مناسب دیگری برای این منبع پرقدرت انرژی رادیویی وجود دارد؟
اگر روزی سیاستمداران مجبور به فشار دادن دکمه آغاز جنگ شوند، باید به یاد داشته باشند که مخابرات رادیویی در طول یک جنگ اتمی به علت تشعشعات یونیزه کننده به کلی مغشوش میگردد. با دانستن اینکه انبوهی از موشکهای هسته ای در زیر دریاییهای اتمی نصب شدهاند، یک کشور چگونه خواهد توانست با این ناوگان روز رستاخیز تماس حاصل کند؟
یکراه ممکن برای انجام آن ساختن فرستنده های رادیویی است که در فرکانس های خیلی پایین در حدود چند هرتز کار کنند. چنین فرکانسهای کمی ثابت کردهاند که به طور کلی در مقابل تداخل ناشی از یونیزاسیون مقاوم و تأثیرناپذیرند و در عین حال قادر به رسیدن به زیردریایی هایی هستند که در اعماق اقیانوس جهانی مأمن گزیده اند.
چندین ماه پیش ایالات متحده طرحی را پیشنهاد کرد که پروژه خونین (Sanguine Project) نامیده شده است. مضمون این پروژه ساختن آنتنی به طول یک میلیون متر است که آشکارا به منظور پشتیبانی مخابراتی اجرا میشود.
گروهی عقیده بر آن دارند که دارکوب نیز نمونه چنین پروژههایی میباشد. و تنها استثنا در مقایسه با تجربیات شوروی ها نبودن این اثر، مدولاسیون عجیب و غریب آن است و بسیار کم فرکانس بودن پروژه آمریکاییها چنانکه میبینید باز هم به سر جای اولمان بازگشتیم، تفکر روی چیزهایی که نمیشناسیم.
برخلاف آنچه به نظر میرسد هنگامی که دارکوب فعالیت خود را قطع میکند، بیسیمچی های شوروی ظاهر میشوند. آنها از همکاران غربی خود از چگونگی دریافت صدای دارکوب سؤال میکنند و نیز از جزییات زمان، فرکانسهای دریافتی و شدت سیگنال آن و تقاضا میکنند که پاسخها به یک صندوق پستی در مسکو ارسال شوند.
هنوز هم دو موضوع غیر عادی در داستان دارکوب وجود دارد. اول اینکه رادیو آماتورهای شوروی از فرستندههای بسیار دقیقی استفاده میکنند که قدرت پخش آنها باید 10 کیلو وات باشد. در حالی که در اکثر کشورها به رادیو آماتورها اجازه استفاده از فرستندههایی قویتر از 400 وات داده نمیشود.
دوم اینکه آنان انگلیسی را به طور برجسته ای خوب حرف میزنند و با این وجود علاقه ای به صحبت های معمول بین رادیو آماتورها و گپ زدنهای مخصوص آنان از خود نشان نمی دهند و پس از آنکه دریافتند که سیگنالهای آنها چقدر خوب دریافت شده، خاموش میشوند و در پرده ای از ابهام ناپدید میگردند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Duga_radar
شاید ربطی به پست نداشته باشه اما دوست دارم تجربم رو بگم
من برق خوندم
بعد فارغ التحصیلی وارد کار طراحی وب و برنامه نویسی رایانه شدم (حدود 4 سال که در آخر با کار های high tech تموم شد)
تجربه این 4 سال برام فوق العاده ارزشمنده و واقعا بین بچه های برقی میبینم چقدر خراب کاری میکنند توی برخی امور.. خصوصا الان که بحث iot داغ شده
از مباحث برنامه نویسی رایانه و تکنولوژی های روز اون سر سری رد نشید….
ممنون از شما
پیشنهاد من به دوستانی که به این موضوع علاقه مند هستند پیشنهاد میشه
به پادکست ایستگاه اعداد رادیو گیک گوش کنند
https://jadi.net/2013/04/radiogeek-24-numbers-station/
دوستانی که علاقه به شنیدن این قبیل ایستگاها دارند میتوانند از SDR سخت افزاری WEB SDR استفاده کنند
سلام دوست عزیز
متشکر برای پیشنهادتون
گوش کردم واقعا اونم جالبه
اصولا جادی کارش درسته 🙂
سلام.
وااااای یادش بخیر .
هنوز این مجله رو دارم .
اون موقع ها این مقاله خیلی روی من تاثیر داشت . سحر آمیز به نظر میرسید .بچه بودم .
اولین بار اسم نیکولا تسلا رو توی این مقاله دیدم .
البته بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی معلوم نشد که ماجرای دارکوب چی بود . یا حداقل من خبر ندارم .
البته الان مقاله رو از روی مجله خواندم فکر کنم جای دیگه ای بود که اسم تسلا رو دیدم . ولی در ارتباط با جماهیر شوروی بود .
نوشته بود شوروی حقه های تسلا رو از صندوقچه کشیده بیرون!!!
توان تخمینی واقعا رقم بزرگی است
واقعا منشا این فرستنده چیه و انگیزه چیه ؟
مرموزش میکنه
فکر کنم مقصودشون همون ارتباط در جنگهای اتمی بوده باشه یا فلج کردن سیستم ارتباطی دنیا( یا شاید هم چیزای دیگه ) ، اون موقع توی بوحبوحه جنگ سرد بوده .
ولی تکنولوژی که باهاش اینکارو میکردن هنوز ناشناخته و مرموز هست. این توان خروجی سهمگین چیزی نیست که با انتنها و تجهیزات رایج ایستگاههای رادیویی به راحتی بشه ایجادش کرد.50 مگاوات توان یک نیروگاه کوچک برق هست نه یک ایستگاه رادیویی!!!
احتمالا از قوانینی و پدیدهایی استفاده کردن که برای ما ناشناخته و سری هست!!!!
واقعا سخته در موردش اظهار نظر علمی کرد
مقاله مرموز و جالبی بود !
آیا نمیشود تصور کرد این امواج ریشه فرازمینی داشته باشند و شوروی ها بیشتر به دنبال کشف رمز آن هستند ؟