سلام.
سال های دانشگاه به هر سختی که بود گذشت! اما با خودش یه بغل خاطره با خودش باقی گذاشت. چه شیطنت هایی که سر آزمایشگاه الکترونیک و مدار منطقی نمی کردیم!
یادمه ما یه استاد خیلی سخت گیر داشتیم. به همههه چیز گیر میداد.
چرا دیر اومدید؟ چرا منظم نیستید؟!
چرا پیش گزارش و گزارش کار رو اینجوری نوشتید و…؟!
خلاصه هر کاری هم که میکردی آخرش همیشه این استاد یه گیری تو آستینش داشت که در بیاره و به ما بده.
من و هم گروهی هام هم همش میخواستیم بگیم و بخندیم اما استاد میفهمید نمره کم می کرد.
جایی که لو میرید!
آقا یه بار یکی از بچه ها داشت یواشکی ادای استاد و گیر دادناشو برای ما در میاورد که یه دفعه خودش اومد بالاسرمون!!??
حالا من و اون یه هم گروهی فهمیده بودیم اما اون که داشت ادا در می آورد نفهمیده بود و داشت ادامه می داد!!
فکرشو بکنید استاد بالا سر ما!! ما هم سعی می کردیم با ضربه پایی، علامتی چیزی بهش بفهمونیم که نکن نکن!! اما نمی شد که!!
استاد هم خودش رو زد به اون راه که یعنی من نشنیدم و… و رفت.
وقتی استاد رفت ما باهم یه قراری گذاشتیم که ازین به بعد هر موقع استاد اومد بالا سرمون، برای اینکه به هم علامت بدیم بگیم VCC.
هم کوتاهه و هم مربوط به الکترونیکه و کسی شک نمی کنه.
VCC …
VCC …
یعنی استاد داره نزدیک میشه! خخخ.
وقتی رفت: ?
کرم ریختن های کاملا علمی!!
یادمه یکی دیگه از استادا سر کلاس می گفت: “اگه یه چیزی رو ولتاژ بیش از حد بدی میترکه، اگر جریان بالا بدی آب میشه” ?
مام که جویای علم!
آقا یه خازن برداشتیم و 30 ولت بهش وصل کردیم! (البته یجوری گرفتیمش که سمت ما نترکه) همچین ترکید که انگار ترقه نارنجکی زدند تو دانشگاه! دود و صداش همه جا رو برداشت ? ?? اصلا فکرشو نمیکردم اینجوری بترکه ??
استاد اومد بالا سرمون اما بازم نتونستیم جلو خندمونو بگیریم چون خیلی زایه بود کارمون ??
منفجر کردن خازن توی محیط آزمایشگاه واقعا کار خطرناکی بود. خیلی خدا رحممون کرد. ممکن بود ترکش های اون یه کاری دست یه نفر بده. لطفا این کار رو تست نکنید.
استاد که خیلی عصبانی شده بود …?? در حد حذف کارمون جلو رفت. ما هم اصرا کردیم تو رو خدا نندازیدمون آزمایشگاه گرونه و… تا بخشیدمون?
تست قانون بعدی فیزیک!
چند جلسه ای گذشت و من دوباره کرمم گرفت!
گفتم بچه ها! در فیزیک، اگر به یک چیزی جریان بیش از حد بدهید آب می شود!
بچه ها گفتند بابا ولمون کن تو رو خدا! میخوای دوباره حذفمون کنه؟!
به خاطر بد آموزی چجوریش رو نمیگم. (چون میدونم ممکنه برید این کارو بکنید!) اما با استفاده از منبع تغذیه دو تا جریان بالا گذاشتیم از توی برد بورد رد بشه! خخخخ
برد بورد شروع کرد به سرخ شدن و آب شدن! ??
بوی پلاستیک سوخته راه افتاد!! برد بورد آب شده بود چسبید کف میز آزمایشگاه و… چه گنده کاری شد اونجا ….
خخخ
دیگه ترفند VCC هم جواب نمیداد!
استاد گفت من آخه چیکار کنم از دست شما؟!
اما سخن آخر…
وقتی میخواستم خاطره رو بنویسم، گفتم حتماً بد آموزی داشته باشه، اما دیدم ارزش خندیدن رو داره. پس لازمه چند تا نکته رو در آخر بگم. اولاً ما واقعاً اون قدرها هم شر نبودیم. در ضمن اون استادی که تو طولترم خیلی بهمون گیر میداد و همش میگفت ازتون نمره کم میکنم، آخر ترم نمرههای خیلی خوبی برامون رد کرد. پس همهی این گیر دادنها برای خودمون بود و ما هم اون استاد رو خیلی دوست داریم. لطفاً لطفاً از این کارها الگو برداری نکنید، لطفاً تکرار نکنید و فقط بخندید! در ضمن استادتون رو هم اذیت نکنید. اینا رو واقعاً جدی گفتم.
اگه خوشتون اومد لطفا اول همین متن ما رو لایک ❤️ کنید و با نظراتتون هم خوشحالمون کنید. لبتون خندون!
آخ یاد خاطرات جوونی خودمون افتادم! خیلی قشنگ بود…
متن جذابی بود!
البته با اینکه خودتون به خوبی داخل متن اشاره کردید ولی من هم تکرار میکنم:
مرز بین کنجکاوی و سودای آزمایش با بی ملاحظه گری نازک هستش. مراقب خودتون و اطرافیانتون باشین.