به طور کلی برای کنترل موتورهای BLDC (یا هر موتور سهفاز دیگر) روشهای مختلفی وجود دارد که بسته به نیاز و هزینه، میتوان از یکی از آنها استفاده کرد.
در آموزش قبلی «موتور براشلس، از تاریخچه تا طراحی درایو» درباره روش معمول ۶Step (یا همان Trapezoidal Commutation) صحبت کردیم. روشی که علیرغم سادگی، قیمت مناسبی نیز در پیادهسازی دارد، اما چند عیب مهم دارد که کاربرد آن را در برخی موارد محدود میکند، از جمله:
بیایید کمی بیشتر درباره ایراد گشتاور متغیر صحبت کنیم.
به تصویر زیر توجه کنید:
فرض کنید موتور مطابق شکل در حال چرخش است. به دلیل ثابت بودن جریان هر سیمپیچ و تغییر ناگهانی جریان، باعث میشود گشتاور دائماً تغییر کند و نتوان توان ثابت و پایدار از موتور گرفت.
این اتفاق هر ۶۰ درجه رخ میدهد و برای موتوری که نیاز به کنترل دقیق دارد، اصلاً مناسب نیست.
با توجه به صحبتهایی که گفته شد، برای کنترل بهتر موتور و دستیابی به حداکثر راندمان و گشتاور دقیق، باید به سراغ FOC برویم.
اما بهتر است ابتدا کمی درباره روش کنترل سینوسی (Sinusoidal PWM) صحبت کنیم.
این روش نسبت به روش 6-step کمی پیچیدهتر، اما از روش FOC سادهتر است.
تفاوت اصلی این روش، استفاده از شکل موج سینوسی به جای شکل موج مربعی در روش 6-step ، همگام (سینکشده) با موقعیت روتور میباشد.
البته بخش نسبتاً پیچیده این روش، همان سینک کردن شکل موج سینوسی با موقعیت روتور است که نیازمند اندازهگیری یا تخمین دقیق زاویه الکتریکی موتور است.
در تصویر بالا میتوانید بلوکدیاگرام یک کنترلکننده سینوسی را مشاهده کنید.
همانطور که مشخص است، سه شکل موج سینوسی با اختلاف فاز ۱۲۰ درجه، بر اساس موقعیت روتور تولید و به موتور اعمال میشود.
در این روش جریان لحظهای موتور نیز محاسبه میگردد، بهطوریکه دیگر تغییرات ناگهانی جریان و در نتیجه تغییر ناگهانی گشتاور وجود ندارد.
برای درک بهتر، میتوانیم این دو روش که پیشتر توضیح داده شد (سینوسی و 6-step) را از جنبههای مختلف با یکدیگر مقایسه کنیم.
پاسخ ساده است: در این روش هم انرژی کمتری مصرف میکنیم و هم عملکرد موتور روانتر و قدرتمندتری خواهیم داشت.
FOC (Field Oriented Control یا کنترل برداری میدان) یک روش پیشرفته و برداری برای کنترل موتورهای جریان متناوب مانند BLDC و PMSM است.
هدف اصلی این روش، کنترل دقیق مقدار و جهت جریانها و ولتاژهای سهفاز موتور بهگونهای است که میدان مغناطیسی تولیدشده در استاتور همواره در زاویه بهینه (معمولاً 90∘ (نسبت به میدان مغناطیسی روتور قرار بگیرد.
این همترازی برداری باعث میشود:
تصویر بالا، بلوکدیاگرام یک کنترلکننده FOC را نشان میدهد.
در این روش، جریانها با استفاده از تبدیلهای ریاضی کلارک و پارک به یک دستگاه مختصات دومحوره (d,q) تبدیل میشوند:
این مؤلفهها بهصورت جداگانه کنترل میشوند تا عملکرد موتور در شرایط مختلف (سرعت، بار، دما) همواره در حالت بهینه باقی بماند.
سپس با تبدیل معکوس پارک و کلارک، ولتاژهای سهفاز (Ua,Ub,Uc) بهینه تولید شده و به موتور اعمال میشوند.
فرض کنید موتوری دارید و از جریانهای Ia,Ib,Ic نمونهبرداری میکنید (معمولاً اندازهگیری دو فاز کافی است، چون 0 (Ia+Ib+Ic=
این تبدیل سه فاز را در یک سیستم مختصات دوبعدی ثابت (α, β) نمایش میدهد.
تبدیل پارک (Park Transformation) – از αβ به dq
اکنون زاویه الکتریکی روتور θ را که با سنسور موقعیت (انکودر، هال، سنسور بک EMF) میگیریم، وارد فرمول میکنیم:
در FOC معمولاً:
تا شار ثابت بماند، و فقط:
کنترلکنندههای PI جداگانه برای هر محور داریم:
این خروجیها ولتاژ هدف در فضای dq هستند.
حالا ولتاژ سهفاز به دست میآید و به روشهایی مثل SinePWM یا SVPWM روی موتور اعمال میشود.
بهنظر من بخش پایانی این مقاله کمی خستهکننده و نامفهوم است، اما اگر یک مثال عملی برای آن ارائه کنیم، مطلب میتواند کاملاً روشن و واضح شود.
قصد دارم در بخش بعدی، در ادامهی مبحث آشنایی با موتورها و روشهای کنترولی، یک نمونهی ساده و مثال عملی از FOC را پیادهسازی کنم.
و البته اگر فکر میکنید پایان FOC همینجا است، سخت در اشتباه هستید! 😊
وبسایت: http://typhoonic.ir
.:: علاقهمند به حوزهی سختافزار و طراحی و توسعهی درایوهای موتورهای براشلس (BLDC) و موتورهای AC ::.
نویسنده شو !
سیسوگ با افتخار فضایی برای اشتراک گذاری دانش شماست. برای ما مقاله بنویسید.