ما مهندسین, بخصوص مهندسین برق و الکترونیک … علاقه خاصی به طراحی و ساختن داریم
علاقه زیادی به تکنولوژی , بخصوص از نوع جدید و پیچیدش داریم…
سعی میکنیم بسازیم و طراحی کنیم و باز هم بسازیم و طراحی کنیم…
بعد هم با افتخار محصول تولید شده را روی میز میذاریم و لذتش را میبریم…
البته این یک فرایند تکرارپذیره که خیلی از ماها بخصوص در زمینه الکترونیک بارها و بارها تکرارش میکنیم.
به نظرم خدا ما را آفریده تا فقط طراحی کنیم و بسازیم…
بعضی از ما که کمی بیشتر آینده نگری میکنیم یک ثبت اختراع هم روی طرح و ایده خودمون میگیریم و اصل اون حکم را سالیان سال بر روی دیوار منزل نصب میکنیم و در تمام مصاحبه های کاری خود را به عنوان یک مبتکر و نابغه عنوان مینیم, و صد البته باعث افتخار کل فامیل هم هستیم..
چرا تراژدی ؟
چون آخر این کارها به کسب درامد نمیرسه!
درامدی کسب نمی کنیم به واسطه نگاه خاص جامعه جایگاهی نخواهیم داشت و صد البته در جامعه ای که مادیات خیلی چیزها را میتونه تفسیر کنه ما یک شکست خورده ایم.
این فرایند وقتی یکی دو سال و چندین بار تکرار میشه و هیچ منفعت مالی نداره غر زدن ها هم شروع میشه!
اینکه جامعه من را درک نمیکنه! یا بهتر بگم لیاقت من را نداره…
دولت و حکومت نمیتونه از توانایی های من استفاده کنه!
بستر مناسب واسه تولید از نبوغ و محصولات من وجود نداره!
و چرا من به عنوان یک مهندس با سواد باید از نظر درامدی جایگاه بالا و مناسبی نداشته باشم و صد البته اگر هم استخدام شده باشه که مطمئنا یک انسان نفهم اون بالا نشسته که لیاقت زحمات من را درک نمیکنه و من را استثمار کرده !
دقیقا همین زمان هست که مقایسه ها با بقال و قصاب و چقال شروع میشه!
اینجاست که دوستان غالبا دو دسته میشن یه عده که بار و بندیل را جمع میکنند و میرن اونور آب , و یه عده که تا اخر عمر میشن یک نابغه همیشه شاکی..
داخل پرانتر و سعی میکنم خیلی آروم بگم که به کسی برنخوره:
خیلی از این طراحی ها نیز فقط روی میز مون کار میدند و اینقدر باگ دارند که حتی نمیشه به یه کاربر معمولی فروخت!
و وقتی با اون فرد صحبت میکنید که چرا محصول را تولید نکردی ادعا میکنه که حمایت نبود! بودجه نبود!
واقعیت اینه که درامد زایی و کسب درامد حلقه مفقوده بسیاری از مهندسین در تخصص های مختلف بخصوص مهندسین برق و الکترونیک هست.
و شاید بزرگترین مشکل درک ناصحیح مهندسین ما از فرایندهایی است که در اخر منجر به درامد زایی میشه!
بله درامدزایی یک فراینده نه صرفا یک اکت یا عملیات مشخص !
فرایندی که میتونه از تولید علم و محصول شروع بشه تا وقتی که اصطلاحا مشتری نهایی یا کاربر بتونه از خدمات و محصول شما استفاده بهینه داشته باشه و به ازای اون تمایل به پرداختِ پول به شما داشته باشه.
اگر شما انتظار دارید که با ساخت یک برد و گذاشتن روی میز کارتون با اون پولدار بشید و همه به به و چه چه کنند اشتباه فکر میکنید!
ساخت و طراحی یک برد الکترونیکی شاید 10 الی 30 درصد فرایندی است که باید کامل بشه که شما را بتونه به درامد زایی برسونه.
- خلق ایده های جدید
- بررسی بازار هدف
- برنامه ریزی جهت طراحی و تولید و فروش
- طراحی محصول
- سرمایه گذاری و تولید
- و مدیریت فروش و پشتیبانی
- ……
چند مورد کلی بالا از جمله مواردی هستند که باید در موردشون فکر و برنامه ریزی کرد و ساختار مناسب را ایجاد نمود تا سرانجام یک محصول بتونه در بازار جایگاه مناسبی ایجاد کنه و بفروش برسه.
من مهندسی را سراغ دارم که روزی که هنوز GSM و GPS وارد بازار ایران به وفور نشده بود (حدود 10 سال پیش) یا خیلی محدود بود اختراعی را بدون این تکنولوژی ها ثبت کرده بود و به جای تولید , فروش و ارتقاء دنبال شکایت از افرادی هست که بعد از ده سال اون سیستم را خیلی کاملتر با GPS و GSM طراحی کرده اند!
یه چیزی شبیه اسباب بازی کنار یک سیستم پیشرفته!
این که در ذهن مهندسین ما چی میگذره و چه تغییراتی باید در نوع نگاه ما انجام بشه تا بتونیم شاهد به ثمر نشستن پروژه ها و اهدافمون بشیم مواردی خاص و گاها پیچیده ای هستند که انشاله سعی میکنیم در صورت استقبال در پست های بعدی به اونها اشاره کنیم.
ولی بصورت کلی یک واقعیت وجود داره و اون اینه که کمتر مهندسی هست که از عهده همه این فرایندها به تنهایی بربیاد و لازمه بدونید فرایندهای بالا نیاز به یک تیم داره !
گاهی این تیم ها توسط سرمایه گذاری میتونن شکل بگیرن ( که البته دغدغه های خاص خودش را داره) و گاها هم میتونه توسط دو یا چند نفر تشکیل بشن که این روزها حالت دوم را میشه در استارتاپ ها مشاهده کرد.
این روزها استارتاپ ها تونستند پیش زمینه فرهنگی مناسبی را برای شکل گیری تیم های کاری ایجاد کنند ( اگر چه درصد زیادی از اونها هیچ وقت به درامدزایی نمی رسن ). و امیدوارم فکر نکنید که برخی از اونها صرفا برای تفریح و وقت گذروندن چند تا دختر و پسر فارغ التحصیل شکل گرفته اند 🙂
به هر حال این پست میتونه شروعی برای تبادل تجربه های متخصصین در این حوزه باشه که امیدواریم ادامه دار باشه 🙂
سلام . ممنون بابت مطالب خوبتون .
یکی از بحثای خیلی مهم تفاوت عملی کردن ایده و کاربردی کردن اون ایده هست .
شاید تو مدت زمان خیلی کمی بشه یه ایده رو عملی کرد ولی کاربردی کردن اون ، یعنی دیگران بتونن از اون سیستم یا هرچیزی که طراحی کردی استفاده کنن نیاز به دانش و تجربه خیلی بالایی داره .
متاسفانه بیشتر مهندسای الکترونیک نه تنها از این موضوع خبر ندارن بلکه به شدت درگیر خطا های شناختی مثل اجماع کاذب هستن .
من یه مثال از کار خودم رو بگم که بهتر متوجه بشید چند سال پیش یه ابزاری رو واسه یه نفر ساختم . قرار شد بعد از تست نمونه اولیه شروع کنم به تولید .
مکانیزم دستگاه رو بر اساس ارگونومیک رفنس گاید ناسا طراحی کردم . تا جایی که تونستم همه چیو پیش بینی و محاسبه کردم حتی شبیه سازی هم کردم .
بعد اینکه ابزار رو ساختم و طرف تستش کرد گفت که این خوش دست نیست /-: . هیچی مکانیزم رو تغییر دادم . در حالی که منو دستگاه کاملا ساده و گویا بود متوجه شدم که فقط یه مهندس الکترونیک یا کامپیوتر میتونه با این منو کار کنه و یه فرد معمولی نمیتونه با این منو کار کنه . هیچی رابط کاربری دستگاه رو تغییر دادم و کلا از ولوم واسه تنظیم پارامتر های مختلف استفاده کردم. بعد اینکه دستگاه کامل شد تصمیم گرفتیم که اون رو ببریم تست کنیم . تو کل محاسباتم دمای محیط رو بیست و پنج درجه در نظر گرفته بودم ولی وقتی دستگاه رو بردیم تو اونجایی که باید تست میکردیم ، دما منفی چهار درجه بود که ولتاژ باتری رو خیلی پایین اورد . همه اینا به کنار تو اون یک ساعتی که دستگاه رو تست کردیم متوجه شدم که مشتری مثل من با دستگاه کار نمیکنن . مثلا طرف ممکنه خیلی محکم کلیدای دستگاه رو فشار بده که اگه از باتن کاپ مناسب استفاده نکنی بعد از چند بار کار کردن دکمه هاش میشکنه .
بردی که روی میز ازمایشگاه کار میکنه ، حتی اون پروژه ای که نهایی شده و فک میکنی میتونه کاربردی باشه ، احتمالش هست که نتونه جوابگو شرایط مختلف و استفاده های مختلف بشه .
مناسفانه کاربردی کردن یک پروژه تنها از طریق تجربه به دست میاد یعنی با شبیه سازی و محاسبه نمیتونید رفتار کاربر و شرایط محیطی و… رو پیش بینی کنید .
تک تک ابزار هایی که ما باهاشون کار میکنیم مثل موبایل و… حجم زیادی از دانش و تجربه پشتشون هست .
سلام
ممنون از به اشتراک گذاری اطلاعاتتون
عالی بود . کاملا موافقم
🙏
سلام وقت بخیر
به نظر من مشکلات زیاده
اما قابل حل
یکیش این که باید بچه ها جریان های درامدی رو بشناسن
دومیش اینکه باید چرخه فروش محصول رو بشناسن
سومیش هم اینه که باید تعامل پذیر بشن
به همین دلایل هم توی کلاسام گاهی به جای درس دادن این موارد رو یاد میدم
سلام
به نظر ما مهمترین چالشی که در حوزه الکترونیک و بحث درامدزایی هست موضوع های غیر فنی هست و خیلی خوبه اساتیدی مثل شما به این موضوعات اشاره میکنند
خیلی قشنگ، کامل البته مختصر بود.
نقل قولی از آقای ایلان ماسک:
تو میخوای چیزی واقعی باشه حتی اگه واقعیت نداشته باشه، پس بخاطر چیزی که دلت میخواد واقعی باشه واقعیت رو انکار میکنی.
بنظرم یکی از مشکلات ما این هست که همه چیز را از یک نفر توقع داریم. چند وقت پیش یک سریال آمریکایی می دیدم با نام Suits. دیدن این سریال رو به همه توصیه می کنم. از معدود سریال هایی هست که واقعیاتی رو از جامعه آمریکا نشون میده که واقعا به درد می خوره. یکی از چیزهایی که در اون سریال به وضوح نشون داده شده ، روند شغلی فارغ التحصیلان دانشگاهیه. اونم اینجوریه که شرکت های حقوقی بسته به میزان اعتبارشون ( که اعتبارشون از مشتری هاشون مشخصه) از دانشگاه های معتبر فارغ التحصیلانی رو جذب می کنند برای کارآموزی و از اینجا روند رشد کارمند ها شروع میشه و به صورت سلسله وار و مرحله به مرحله و با توجه به توانایی ها و استعدادها و سودآوری برای شرکت ارتقا پیدا می کنند و در نهایت تبدیل به شریک اسمی شرکت می شوند (یعنی نامشون جزئی از شرکت میشه) و همراه این پیشرفت شغلی درآمدشون هم به صورت پلکانی افزایش پیدا می کنه. باید قبول کنیم که خیلی از افراد نه توانایی کارآفرینی دارند نه استعدادشو. برای همین وجود چنین شرکت هایی واقعا لازمه. اینجور شرکت ها هم به صورت شدیدی باید توسط دولت حمایت بشن. چون در ایران سیستم اقتصاد لیبرالی منجر به دلالی و واسطه گری میشه. ما باید مدل سوسیالیستی رو دنبال کنیم .
در آخر بگم که سریال رو حتما ببینید و با سیستم قضایی آمریکا ، نوع پرونده ها ، پیچیدگی کار وکالت و … آشنا بشید. شاید خیلی ها بگن بابا اینا همش فیلمه ولی باور کنید که اینطور نیست و یکی از واقع گراترین فیلم هایی که میشه دید این فیلم هست.
سلام اتفاقا دوست عزیز من با این نظر شما کاملا مخالف هستم
و اکثر شرکتها دارند به سمتی پیش میرند که آدمهایی را داشته باشند که تمام کننده باشه نه فقط جزئی از کار را انجام بده
این ادمها, از نظر فکری هم یه سر و گردن بالاتر از دیگران هستند و باعث میشند با قدرت گیرایی بالاتر کار را بهتر انجام بدند
ما احتیاج به ادمها با مجموعه اطلاعات متنوع داریم که البته منکر این نیستم که اون شخص میتونه روی یک حیطه تسلط خیلی بالاتری داشته باشه ولی نه اینکه اون موضوع را تموم کننده در نظر بگیره
طرف میره یه PCB کشیدن یاد میگیره اگه ازش انتظار داشته باشی میکرو هم برنامه نویسی بلد باشی حس میکنه بهش توهین شده
مگه میشه ادمی که PCB حرفه ای میکشه با اصول طراحی اشنا نباشه
مگه میشه یه طراح یه زبان برنامه نویسی ندونه و مجموعه تخصص های الکترونیک را تا حدی بلد نباشه
همه اینها به هم وابستگی شدید دارند
من شاید یک نفر را برای برنامه نویسی میکرو بخام استخدام کنم
ولی اگه این شخص بلد نباشه PCB بکشه نه در حد حرفه ای خیلی زیاد
یه زبان سطح بالا بلد نباشه و ….
این شخص را اصلا استخدام نمیکنم چون دیدی که این شخص داره جزئی نگر هست و مطمئن هستم توی کار نمیتونه از پس کارها بر بیاد حتی اگر از ایشون فقط در یک جایگاه خاص بخام استفاده کنم
فکر کنم باید کامنت من رو یک بار دیگه بخونین :))
البته من هم یک بار دیگه باید کامنتم رو بنویسم :))
منظور من از جمله اول این نبود که یک مهندس باید فقط یه کار بلد باشه . نه اتفاقا تو حوزه های تخصصی یک مهندس باید بیشتر و بیشتر بداند. حتی برای برنامه نویسی میکرو هم یک مهندس باید روش های مختلفی بداند.
منظور من این بود که همه مهندسین که تازه فاغ میشن نباید به فکر «راه اندازی» یک کسب و کار باشن. عموم آدم ها باید برن و در کسب و کارهای موجود مشغول بشوند ، کسب تجربه بکنند و شاید تا آخر عمر برای دیگران کار کنند. این هیچ اشکالی نداره.
راه اندازی یک کسب و کار یعنی شما درگیر تهیه منابع مالی ، نیروی انسانی ، دادن ایده ، نگه داری از ایده و هزاران مساله ریز و درشت دیگه بشین که شاید خیلی هاش ربطی به مهندسی نداره. نیازی نیست که همه اینطور باشن. بابا یه استیو جابز باشه ، ما حاضریم سی سال تو اپلش کار کنیم :))
البته خیلی خوبه که آدم ها کارآفرین بشن و حقوق بده ، اما خب واقع گرا هم بخواهیم باشیم یک درصد مردم کافیه اینطور بشن. بقیه نیاز نیست درگیر این مسائل بشن. همه هم بخوان کار آفرین بشن دیگه کسی نیست برای کسی کار کنه :))
البته خدا رو شکر دوباره نوشتید :-))
بله حق با شماست
سلام
خلاصه چیزی که من از این مقال فهمیدم همون نصیحت پدرم چند سال پیش بود :
خودتو معطل بازی های کودکانه نکن و قلاب ماهیگیریتو توی سطل حمام خونه ننداز چون چیزی عایدت نمیشه حتی اگر بهترین قلاب دنیا رو بخری یا خودت بسازی و چند سال پای همون سطل به امید صید ماهی بشینی.
چه مثال جذابی :-))
خوشم آمد.
ایول داری?????
خوب لطفا ادامشو بگید
واقعا موافقم
نمیدونم چیه مد شده همه میخوان یه بار تو زندگیشون یه کاری بکنند و تا اخر عمرشون بخورن و حالشو ببرند.
بعدشم وقتی به این موضوع نمیرسن همش شاکی میشن که حمایت نبود و این نزاشت و اون نزاشت.
سلام
مد نشده ، جوابش واضحه : اوضاع اقتصادی
این جمله آخر رو من چندی پیش از استاد عزیزم دکتر اسماعیل ثنایی استاد ریزپردازنده دانشکده برق دانشگاه شریف شنیدم.
یک محصول حداکثر تا 30 درصد مبحث فنی دارد و بقیه بخش های دیگری است که اهمیت بیشتری دارند. فکر خامی است اگر ما فکر کنیم یک محصول بسازیم و همه از ما تقدیر و تشکر کنند. خودمان کار دیگری انجام ندهیم و انتظار داشته باشیم جامعه و دولت برای ما کار انجام بدهند.
خودمان چقدر برای پروژه حاضریم سرمایه گذاری مالی (نه صرفا زمان) انجام بدهیم. به همان اندازه این پروژه اعتبار خواهد داشت.
30 درصد خب خیلی دست بالا گرفتند 🙂
متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات دوستانی که تو این حوزه فعال میشند و زود هم دلسرد میشند به نظرم البته عدم درک مورد بالاست
دوستان سلام
یکی از مهمترین عوامل عدم موفقیت در هر کار پروژه برنامه یا فرایندی اتلاف انرژی هست . با نگاهی اجمالی به بحث دوستان تمام فرایند ایده تا تولید وعرضه به بازار یک فراید با اتلاف انرژی بالا است.و هیچ تضمینی برای امنیت ایده پروژه و … در ایران حتی بعد از ثبت وجود ندارد کما این که برای برخی از دوستان اتفاق افتاده که یک اخترع ثبت شده پس از مدتی تغییر هویت داده شده و مخترع اصلی از اسناد خارج می شود.
مثال من 10 سال روی فوتون ترانزیستور کار کردم توسعه دادم رفع اشکال کردم به نهایت کمال رسوندمش حالا چکاری باید انجام بدم .؟به کجا باید مراجعه کنم چه سرمایه گذاری
اگر بخواهم این رو به پردازنده های فوتونی برسونم چی.
با سپاس فراوان
سلام دوست عزیز ممنون از نظرتون
در مورد تضمین ایده اجازه بدید حرف شما را قبول نداشته باشم در پست مظنونین همیشگی بحث ثبت اختراع و قدرت اون را تو ایران هم من توضیح دادم
خیلی از مشکلات ثبت اختراع بر میگرده به کسی که داره اون را ثبت میکنه و مواردی که رعایت نمیکنه, چند سالی هم هست تمام روال واقعا منظم شده و همین الان دیتابیس اصلی کاملا در دسترس هست, اون موضوعی هم که ذکر کردید در مورد تغییر هویت مخترع اصلی به نظر من از سمت هر کسی عنوان شده اشتباه بوده , کافیه شما تصویر ثبت اختراع را براتون ارسال کنند و شما داخل سایت انلاین بگردید اگر نبود مطمئنن باشید این را میشه بصورت قانونی پیگیری کرد!
در مورد اختراع خودتون هم که البته امیدوارم بتونید اون را به ثمر برسونید به نظرم همون مشکل همیشگی اتفاق افتاده و اون اینکه این سوالی را که الان از خودتون میپرسید را باید روز اول میپردسیدید!
ما متاسفانه به این سوال پاسخ نمیدیم و فقط میریم دنبال بخث های فنی خودمون
من خودم همیشه سعی میکنم وقتی میخام کاری را استارت بزنم با خودم بگم فرض میکنم این پروژه تو نهایتش اکی هست! کی میخاد؟ چطور به پول میرسه؟ چطور به فروش؟
حتی امکان داره جند جا هم برم ادعا کنم من این را دارم! شما از من میخرید؟
و اگر جواب مناسب نبود اون کار را ادامه نمیدم
درود به مهندس بزرگ سیسوگ 🙂
بسیار باتجربه و آگاه و دقیق شما را دیدم البته بسیار قلم زیبایی هم دارین.
نکات درستی رو گفتین در مورد مشکلات عدم درآمدزایی مهندسان برق در ایران. نکاتی رو خواستم به این مبحث اضافه کنم
– این مشکل شاید به خاطر گسترده بودن و پیچیده بودن این شغل هم مربوط باشه که در اون به عنوان مثال بایستی یک مهندس الکترونیک نیاز به مهارتهای بسیار زیادی داشته باشه مانند: طراحی مدار و سخت افزار، برنامه نویسی، عیب یابی مدارات، ساخت و بالا آوردن نمونه اولیه، آگاهی خوب از بازار قطعات الکترونیکی و محصولات، زبان انگلیسی بسیار خوب و … حال در نظر بگیرین برای وارد شدن به بازار مهارتها و دانشهای زیاد دیگر هم به این لیست اضافه میشن و به درستی اشاره کردید که بدون کار گروهی (که متاسفانه سیستم آموزشی در این حوزه تربیت و مهارتی رو به دانش آموختگان ارایه نکرده ) موفقیت در این حوزه عملا بعیده و ممکنه نسبت دادن عدم موفقیتهای افراد این حوزه، به سرخوردگی و عدم رضایت از خود در این افراد منجر بشه.
– به دلیل عدم ارتباط با بازارهای بین المللی باید بازار محدود ایران در نظر گرفته بشه به عنوان نمونه محصولی ممکنه در خارج از ایران با تقاضای بالا مواجه بشه و در داخل ایران استقبالی ازش نشه و شکست بخوره.
– عدم ثبات اقتصادی به طوری که تقاضا تحت تاثیر شدید محصولات قرار میگیره به عنوان نمونه مشتری به خاطرصرفه جویی در هزینه ها سراغ محصولات واجب تر و ضروری تر رفته.
-به علت عدم پشتیبانی مالی کارجویان و فارغ التحصیلان، فرصتی برای کسب تجربه و کار تحقیقی فراهم نباشه و فرد برای مخارج روزمره مجبور به کارهای متفرقه و کارمندی و دستمزد پایین و … بشه.
– عدم تامین قطعات الکترونیکی (یا با تاخیرهای زمانی بسیار بالا) با کیفیت و با قیمت مناسب. همونطور که خودتون میدونین تامین کنندگان قطعات در ایران قطعات رو با قیمت دلاری بسیار بالاتر عرضه میکنند و بعضی موارد هم ممکنه قطعات درست کار نکنن.
– عدم وجود صنایع وابسته باکیفیت و قیمت مناسب. به عنوان نمونه قطعات پلاستیکی و قالبها برای محصولات الکترونیکی بسیار بی کیفیت و با قیمت بالا ساخته میشن و یا صنایع مربوط به قطعه سازی که در قیمت محصول تاثیر منفی داره که در نهایت منجر به عدم صرفه اقتصادی محصول میشن(شخصا بخاطر قیمتهای بالا در ساخت بدنه پلاستیکی در تیراژهای پایین، از ارایه و ساخت محصول و تست آن در بازار منصرف شدم).
– عدم حمایت مالی نظام بانکی و حاکمیتی و یا سرمایه گذار و یا انتظارات بسیار بالا برای مشارکت در ارایه محصول به بازار به صورتی که درصد بالایی از سود مشارکت نصیب سرمایه گذار میشه.
– عدم اعتماد مصرف کننده ایرانی به محصول ساخت ایران. (من به شخصه برای تولید انبوه محصولم از طرف سرمایه گذار با این پیشنهاد مواجه شدم که باید ساخت تایوان بزنیم روی محصول).
سلام دوست عزیز
ممنون از لطف شما
همه مواردی که گفتید بسیار درست و بجا هست
ولی یادمون باشه مشکلات یک کار تولیدی و طراحی همه جا هست که البته نوع اون متفاوته
اگر چه تو ایران هم نوعش متفاوته و هم بسیار پیچیده تر هست
به هر حال بعد از کسب تجربه و ارتباطات میشه راهکارهایی پیدا کرد که مهندس الکترونیک هم بتونه به عنوان یک تولید کنند و یا هر عنوان دبگه ای در ایران هم درامدزایی مناسب داشته باشه
چندتا نکته که خودم تجربه کردم بگم:
1- اگر پول خوب بخواید مخصوصا در ایران راهی بجز کارآفرینی ندارید
2- برای کارآفرینی و تولید علاوه بر دانش مهندسی باید شمه اقتصادی و فهم مالی و پیش بینی بازار داشته باشید
3- اولین اصل تولید: محصولی تولید کنید که آن را بخرند نه اینکه بخواهید بفروشید (زبون ساده: مشتاق خریدش باشند)
4- در اوضاع الان کار انفرادی جوابگو نیست و باید سراغ کارهای تیمی رفت. مثلا دستگاه سازی که نیاز به کار گروهی برق و مکانیک و گاهی مواد و مهندسی شیمی و سایر رشته هست.
5- برای کشف محصولات جدید از دانشگاه یوتیوب غافل نشوید
6- عمر هر حوزه ای که وارد آن شوید نهایت 5 ساله و بعد اون ملت هجوم میارن. پس باید بتونید حوزه های جدید رو پیش بینی کنید.
7- در ساخت هرچیزی سوای میزان فناوری مورد نیاز به وزن هم توجه ویژه داشته باشید.
8- حداقل تا 5 سال نباید دنبال پول باشید و باید در حد خرج یومیه هزینه کنید و باقی درآمد صرف یادگیری، کار جدید، تجهیز و … شود.
9- تا 30 سالگی وقت یادگیری و تجربه است. 30 تا 40 عمل کردن و 40 به بعد مدیریت.
تجربه شخصی:
من خودم اول یک مهندس ساده بودم که زخم خورده جهش ارزی 91 شدم. بعد از اون به مباحث اقتصادی و دلار و سکه علاقه مند شدم و تازه فهمیدم با ترکیب این مباحث چه کارهای بزرگی میشه کرد. الانم با تیمی که داریم اینقدر سفارش کار بهمون میخوره که اکثرش رو رد می کنیم. چون واقعا وقت نمی کنیم.
سلام دوست عزیز ممنون بابت راهکارهای فوق العاده ای که دادید
البته شخصا با نکته اول مشکل دارم 🙂 به نظر من کارافراینی میتونه پول زیادی داشته باشه ولی تو مملکت ما نسبت به برخی از کارها عشق و همیت و دانش بیشتری میخاد ( البته خودمم این مسیر را ذاتی تر و لذت بخش تر میدونم)
و همینکه میشونم تونستید اینقدر پیشرفت کنید لذت میبرم
موفق باشید
سلام
راهکار اول در مقابل کارمند شد بود وگرنه همه میدونیم پول خوب در این مملکت جای دیگه است.
یک نکته هم خاطرم اومد که در آینده باهاش زیاد مواجه میشیم
الان چیزی که بین دانشجوها فوق العاده باب شده، اپلای کردن هست. وقتی هم تقاضا زیاد بشه طرف مقابل شروع میکنه ناز کردن. کما اینکه پیدا کردن یک پوزیشن دکتری خوب با وجود رقیب های چینی و هندی فوق العاده سخت شده.
اما چیزی که الان کشورهای دیگه فوق العاده طالب ش هستن کارآفرین ها هستن. چون دانشجو براشون حکم یک سرباز صفر رو داره. اما کارافرین و کسی که میتونه خلق ثروت کنه مثل یک فرمانده زبده میمونه.
اگر فرصت بود ده ها مثال عینی از کارآفرین هایی میزدم که اینجا خط تولید کاری رو راه انداختن و بعد از طرف کشورهایی مثل چین، روسیه، ترکیه، آلمان و کانادا درخواست داشتن که این کارو تو کشورشون راه بندازن.
یک نمونه اش که برای خودم خیلی جذاب بود یکی از دوستان بود که خط تولید یک مدل کانکتور خاص رو راه انداخته بود که فقط امریکا میزد. از کانادا بهش گفته بودن که با کارگرهات پاشو بیا این کارو اینجا راه بنداز.
البته واقعا جای تاسف داره. اما اینو میخوام بگم که اگر دوستان ریسک کنن و وارد حوزه کارآفرینی بشن و سفت و سخت کارو پی بگیرن حتی اگر در نهایت شکست بخورن اون طرف براشون موقعیت های خوبی میتونه باشه
ممنون از شما
گرفتن اپلای به عنوان کارافرین ؟ موضوع جالبیه
بیشتر ازش بگید؟ مطمئنا برای همه میتونه جذاب باشه
اینکه یک محصول در نهایت دزست بشه نیازمند انجام یک سری کارها بهصورت کامل هست و اگر حلقه های اون از قبیل ساخت مدیریت وبازیابی درست کار نکند خب نتیجه معلومه و این رفتار در فرهنگ ما به علت احتمالا موقعیت جغرافی و … به حالت شخصی که خانه ای را درکنار دریا ساخته باشد و با هر بار طوفان این خانه صدمه دیده و یا ویران گردیده باشه, می ماند ولی نکته اینجاست که در زمان حال با گذشت یک دهه مسایل تا حد زیادحدنسبت به دهه های قبل که در عرض شاید صد ها سال جهش هایی بزرگ رخ نداده بودند, تا حد زیادی تغییر کرده اند و دست مهندسان برای گرد اوری اطلاعات لازم و کار بر روی آنها باز شده و این نکته ای هست که اگر به ان توجه بشه و در قبال الگوهای تحمیلی از طرف افرادی که با این وضعیت چندان آشنایی ندارند, مقاومت بشه. پتانسیل بوجود امدن افراد بزرگی در زمینه های تخصصی اونها در هر جامعه ای وجود داره.
فرصتی که احتمالا در دهه آینده با ظهور انسان های تراریخته و یا هوش مصنوعی و کامپیوتذ هایی که محاسبات صد ها سال را در یک دقیقه انجام می دهند ( و تولید علم توسط هوش مصنوعی با سرعت باور نکردنی با استفادهداز این تکنولوژی) احتمالا منجر به فاصله عمیق تری بین افرادی که به این جهش های تکنولوژی توجه دارند و خود را بروز می کنند, در مقابل افراد عادی رخ بده و منجر به …
این افراد می روند که تبدیل به چه چیزی شوند؟
با عرص پوزش اگر زیادی گویی کردم.
ممنون دوست عزیز
دقیقا موضوع همان حلقه ها هستند که به خوبی به اون اشاره شد
سلام به نظر من بهترین کار مهاجرت از همه مشکلات دولت و خیلی مسائل راحت میشید
سلام
اینم ایده ایه
و خیلی ها هم تابع این هستند
البته چیزی که من مشاهده کردم اکثر کارافرینهایی که از اینجا فرار میکنند و میرن اونور اب بخاطر مشکلات , کارمندان خوبی میشن نه کارافرینهای خوبی
سلام مهندس.تشکر بابت مطلب و اطلاعات مفید و جالبتون.
میدونید مشکل از کجاست، من اول نفر خودم رو میگم تا به کسی بر نخوره مشکل ما عدم اگاهی هست و این عدم اگاهی فقط در زمینه تخصصی خودمون نیست بلکه در زمینه ی تخصصی دیگری مثل مدیریت و امورمالی و … هست که به هر دلیلی اکثرا این مورد رو دست کم میگیریم ولی در حالی که همه باید یه دوره ببینیم. یه سری فیلم هست تو مکتب خونه از دکتر اسماعیل ثنائی که دیدنش خالی از لطف نیست. اینم لینکش.
https://maktabkhooneh.org/course/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A8-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%B2-1395-mk280/
خیلی ممنون از توجه و ارائه راهکار و …
سلام ممنون از شما :
سلام
پست خوب و سنجیده ای هست . واقعا با تمام وجودم چیزایی که نوشتیدا لمس میکنم……………(چون منم همین اشتباهات را به عنوان یک مهندس جوان انجام دادم ..)
به هر حال دمتون گرم
سلام سلامت باشید
سلام
مطالبتون خیلی مفید و دقیق بود
به عنوان یک مهندس الکترونیک جوان که تمام این مراحل رو تجربه کرده و در فروش برخی از محصولات تجربه خوبی داشته نه همه اونها عرض میکنم، حتما محصولی رو که طراحی می کنید و ادعا دارید که به درد بازار و جامعه میخوره، سعی کنید تا حداقل 50 تا ازش بفروشید و بعد به فکر تولید و فروش محصول بعدی باشید. چرا که شاخه شاخه پریدن شما رو قطعا ورشکسته میکنه.
اگر هم بتونید از همین اوایل زیر دست افراد با تجربه کار کنید و روند تولید و بازار یابی و فروش رو یاد بگیرید ازشون که خیلی عالی میشه و کمتر تو این مسیر پر پیچ و خم دوچار سرخوردگی میشید و فکر فرار از مملکت به سرتون میزنه (:
حتما حتما حتما با افراد با تجربه مشورت کنید و جلسات منظم هفتگی باهاشون داشته باشید و وضعیت کاری و روند تولید محصول را باهاشون در میون بگذارید
موفق باشید الکترونیکی ها
سلام دوست عزیز ممنون از پیشنهادات مفیدتون
سلام
متن جالبی نوشتید و با اجازتون کلی خندیدم
در کنارش تمام کامنت ها رو هم با جوابتون دونه به دونه خوندم و استفاده بردم
من هم حقیقتش محصولی اماده تولید دارم که ترس بزرگی از شروع به تولید اون دارم: 1- ترس از اینکه قطعه همیشه در دسترس نباشه و من وسط کار بمونم و بازارم بخوابه 2- قیمت دلار بالا رفته و محصول من از نمونه اولیه تا نمونه نهایی سه برابر شده 3- دولتمردا تو سر هم میزنن اینده کاری مشخص نیست حتی ممکنه توی غذا خوردن خودمونم بمونیم 4- ترس از دزدیده شدن کار حالا یا توسط برادران متخصص کپی کار داخلی یا متخصصان چینی که عده ای دم گوشم می خوانند اینو بزنی سه سوته سفارش میدن چین کپیش میاد ارزونتر و به خاک سیاه میشینی و … همه اینها باعث شده طرح بنده یه چند ماهی خاک بخوره و همچنان منتظر کورسوی امید ثبات اقتصادی هستم. شما که کار افرین هستید چه پیشنهادی برای فردی مثل من دارید؟
ضمنا من سابقا در بازار تولیداتم رو فروختم و تجربه کاری این چنینی دارم و وقتی می گویم محصول من اماده تولید است شما بر این فرض بگذارید که توهم ندارم.
سلام دوست عزیز
سخته پیشنهاد دادن ولی اول اینکه حتما اگه میتونید محصولتون را ثبت اختراع کنید و قبل از هر چیزی ساختار پشتیبانی و فروشتون را اوکی کنید
به نظرم باید اقدام کنید و شروع کنید
چاره ای جز این نیست
و در ضمن اگر محصول شما یک محصول مناسب مصرف کننده باشه با اینکه اجناس سه برابر شده ولی کل محصولتون مطمئنا در مقایسه با یک محصول مشابه خارجی الان میتونه مقرونه به صرفه تر باشه
میتونید با ای دی تلگرام سیسوگ با من هم در ارتباط باشید موفق باشید
سلام
مشکل جامعه مهندسین اینه که با قانون کارگر دارن باهاشون برخورد می کنن یعنی قانون کار. به همین دلیل حقوق ها حداقلی است ونارضایتی از کار بالا.
نسبت درستی بین کار و حقوق نیست. شما عملا یک کارگر هستی. تمام افرادی که در این حوزه کار می کنن(به غیر از صاحبان شرکت ها) بعد از مدتی احساس استثمار می کنن. به همین دلیل خیلی ها از کار مهندسی میان بیرون و وارد مشاغل دیگه می شن. باید مانند جامعه پزشکان، قوانینی برای مهندسان باشد تا مانند یک کارگرساده باهاشون رفتار نشه و بتونن تمام سوابق کاری رو در یک پرونده ثبت کنن و ارتقا بگیرن نه اینکه با قانون کار (حداقل ها) کار کنن و حقوق بگیرن.
تا زمانی که قانون مهندسین با قانون کارگران ساده یکسان باشد وضع تولید و مهندسی توی کشور ما پیشرفتی نمی کند.
ببینید توی هر بازاری بحث عرضه و تقاضا مطرح هست حتی برای ما ادمها هم چنین قانونی هست
و این قانونی که میگید به نظر من درست نیست
من یک کارافرین هستم و صاحب یک شرکت ولی خیلی وقتها کلافه از کارمندهایی که به نظر قرار نیست کوچکترین چیزی یاد بگیرن یا تغییر کنند.
و مطمئن باشید اگر پزشکان ما هم به تعداد زیاد باشند همین قوانین حکمفرما خواهد شد.
خداییش وضع کار خیلی خرابه من همیشه از دوران ابتدایی وراهنمایی فکر میکردم اینده خوبی دارم اما
“روزگارم برخلاف ارزوهایم گذشت”
فکر میکنم باید فقط توکل به خدا کرد
وتشکرازمطالب خوبتون
متاسفانه اتفاقات خاصی که تو مملکت ما میفته باعث شده شرایط خاصی هم روی کسب و کارها ایجاد بشه
ولی واقعیت اینه که کار زیاد هست و قسمتی از مشکل بر میگرده به ما و جامعه مهندسیم
میزان کار درمناطق مختلف کشور فرق می کنه واگر به دقت نگاه کنید درحالت کلی در کشور میشه گفت کارزیاده اونم تو حوزه الکترونیک اما این حرف درهمه مناطق به نظر بنده صدق نمی کند
حرف شما میتونه تا حدی درست باشه
ولی به نظر من پتانسیل های یک مهندس و فضاهای کاری جدید مثل و استفاده از پتانسیل فضای مجازی میتونه باعث بشه که ایده ها و کسب و کارهای مناسبی در جاهایی شکل بگیره که شاید کمتر بشه انتظار داشت
بحث فروش انلاین و ارائه برخی خدمات بزرگ تو کشور توسط شرکتهایی الان تو ایران انجام میشه که شاید تو اون شهر کمتر مغازه فروش قطعات الکترونیک بشه پیدا کرد
ایده هایی که میتونند محصولی را ایجاد کنندو از بستر اینترنت بازرگانی و پشتیبانی مناسب هم انجام بشه
من به نظرم شما در اشتباه کامل هستید اما این سخنانو حمله بر بی ادبی ندونید در کل شما به نظر میرسه ادمی هستید که هی فاز منفی میده ارزو داره اما واسش ایده نداره شوق داره اما جلوی خودشو میگیره میتونه کاری بکنه اما میگه جامعه وضعیتش خرابه و نمیشه کاری کرد
در کل بهتره به نظر من شما هوش مالی خودتونو افزایش بدید و بدونید که این خودتون هستید که میتونید به ارزو هایتون برسید
ببخشید دوست عزیز من متوجه نشدم
من سعی نکردم بگم جامعه خرابه و…
اره با لح کردن ادمای دیگه میشه؟
بسیار عالی بود ! من خودم تا حدودی این راه رو طی کردم و خدارو شکر موفق شدم و یه نکته ای باید اضافه کنم و اون اینه که وقتی به عنوان یه کار آفرین شروع به سرمایه گذاری روی تخصصت کردی باید انعطاف لازم رو تو بازار داشته باشی واسه اینکه گردش مالی و رشد نقدینگیت دچار مشکل نشه ! چه بسا بعضی وقتها حفظ شرایط فعلی خودش پیشرفته
نکته خوبی اشاره کردید دوست عزیز
منعطف بودن شاید یکی از فاکتورهای شرکتهای موفق در این ساختاری است که هر روز تغییر میکنه
با سلام
میشه در مورد کاری که میکنید و اینکه چطور شروع کردین بیشتر توضیح بدین.
با تشکر
سلام
منظورتون را درست متوجه نشدم
منظورتون سیسوگ هست؟
یا مطلبی که منتشر شده و اینکه قراره اخر عاقبتش چی بشه؟
سلام
منظورتون را درست متوجه نشدم
منظورتون سیسوگ هست؟
یا مطلبی که منتشر شده و اینکه قراره اخر عاقبتش چی بشه؟
فکر کنم منظورشون شرکتتون باشه
با عرض سلام
اینجانب ارشد الکترونیک دارم و چون نتونستم پولی از تحصیلم در بیارم مجبور شدم در یک میوه فروشی کار کنم. و امید وارم در سال جاری با بر نامه ریزی برای کار با. میکرو بتونم کسب درامدی داشته باشم تا اینکه بحث شما را دیدم و خیلی خوشحال شدم تا اینکه بتونم راهنمایی بشم تا کارم را به طور جدی شروع کنم.
میخواستم بدونم چطوری باید کارم را شروع کنم.
و اینکه در چه سطحی و اینکه فقط باید وسیله ای را تولید کنیم یا اینکه برای کسی کاری را انجام دهم.
و در اخر تا چه درامدی میتونم داشته باشم.
سلام دوست عزیز
مطمئنا خیلی ناراحت کنندس که یک متخصص بخاطر عدم کسب پول مجبور باشه کاری برخلاف میلش انجام بده
سوالاتی که پرسیدیت خیلی کلی هست و صد لبته بحثی که شروع شده امیدوارم به جاهای مناسبی برسه و حداقل برخی موارد را مشخص کنه
ممنون میشم به ای دی تلگرام سیسوگ یه پیغام بدید با هم یه صحبت داشته باشیم
برو و امتحان کن !
سلام
وقت بخیر . در مورد سوال اول”چرا تو ایران شرکتهای بزرگ وجود ندارند؟ ( من دلیل شما برای جواب به این سوال را جسارتا دقیق نمیدونم)”
به نظر بنده اولین چیزی که یک شرکت رو بزرگ میکنه ،مدیریت اون هست . مسئله ای که بنده مشاهده کردم این هست که تو اغلب شرکت ها یک نفر هم میخواد مهندس باشه و درگیر با کارای طراحی باشه و هم اینکه میخواد مدیر باشه و هم بازار یاب . از کارمندش هم انتظار داره بجای کار تخصصی ، از آب خوض کشیدن تا برنامه نوسی و طراحی pcb براش انجام بده – مطلبی که هست اینه که کسی که مهندس خوبی هست لزوما مدیر خوبی نیست و ساز و کار درستی برای شرکت ایجاد نمیکنه – ،به همین علت شرکت معمولا رشد نمیکنه (به خاطر مدیریت بد ) و کوچیک میمونه یا با نوسانات و استرس هایی که هست منهدم . میشه .
نکته دوم که مشاهده کردم ، عدم سازمان دهی مناسب و زیر بنایی بوده به معنای حقیقی و مدیریتی اون هست ،فرض کنیم شرکتی بنده پایه گذاری کرده و مدیر عامل اون هستم و محصول اون هم داره رشد میکنه به فروش میره ،بعد از مدتی به هر دلیل من قادر به ادامه کار نباشم (بیماری سخت یا فوت یا … ) تو اکثر شرکت هایی که هستن به علت عدم ساز و کار مدیریتی صحیح ، اگه این اتفاق بیفته به علت اینکه مدیر هم مهندس بوده ، هم مسئول مالی بوده و خلاصه آچار فرانسه بوده ،شرکت ضربه بدی میخوره و احتمالا منحل میشه .
یه افراد باتجربه و دنیادیده تو صنعت یه موقعی میگفت که : اگه بهترین نخبه هارا جمع کنی ولی مدیریت درستی روشون نباشه ، فرقون هم ساخته نمیشه . ولی اگه مهندس های متوسط رو جمع کنی با مدیریت قوی ، بهترین نتایج را ایجاد میکنن .
در مورد این سوال”چرا تو ایران با این همه مهندس فارغ التحصیل شرکتها از عدم نیروی متخصص مینالند و اینکه نیرو نیست و افراد از این مینمایند که کار نیست؟”
چیزی که بنده مشاهده کردم ،اینه که ساز و کار اکثر دانشگاه ها جوری هست که اصلا به آموزش اصولی و کار بردی بهایی داده نمیشه ، ترمی شروع میشه ،استاد عزیر جزوه ی با قدمت ده هزار ساله خودشو میاره کلاس و شروع به تدریس میکنه بدون اینکه اطلاعی داشته باشه که بیرون و تو صنعت چه خبره – بعد هم با دادن تمریناتی که گاها انتزاعی هستن و نمود حقیقی ندارن ،وقت و انرژی دانشجو را تا قطره آخر میکشه – نهایتا دانشجو بعد از چهار سال فارغ التحصیلی ، و حتی معدل خوب ،درک درستی از مطالبی که خونده پیدا نمیکنه – آزمایشگاه هایی هم که برای درس در نظر گرفته میشه ،بار چندان مفهومی نداره .
شاید جواب این سوال خیلی مفصل باشه و در چند خط نشه بهش پرداخت چون متغیر های زیادی داره از شرایط فرهنگی و اقتصادی گرفته تا عدم وجود آموزش های صحیح تو دوران مدرسه – ولی بنظر من بزرگترین علت و باعث این مسئله دانشگاه هست . با برنامه ریزی بد و انتخاب اساتید نا مناسب و…..( @@@ البته اساتید واقعا دلسوز زیادی هم هستن که بنده حاضرم دست ایشون را هم ببوسم – که واقعا با عشق و دلسوزی امر آموزشا پیگیری میکنن- ولی متاسفانه تعداد اندکی هستن ).
دانشگاه واحدی داره به نام ارتباط با صنعت ، متاسفانه بری ازشون بپرسی جناب اسم چند تا کار خونه و شرکت رو فقط نام ببر، جز اسم یکی دو تا شرکت بزرگ دولتی چیز دیگه ای نخواهی شنید . ( تو دو تا دانشگاه شخصا امتحان کردم)
با این اوصاف چطور برای آموزش دانشجو برنامه ریزی میکنن؟!!!!
طبیعی هست که خروجی چنین دانشگاهی ، چون توانایی کار کردن نداره بیکار میمونه و صاحب صنعت هم بدون نیروی متخصص!!!
اصلا فلسفه دانشگاه رشد صنعت و برآوردن نیاز های اونه،ولی تو ایران برعکس شده ،و باید نیاز های دانشگاه برآورده بشه !!!!!!!……….
راه چاره هم بنظر من اینه که با توجه به گستردگی آموزش تو اینترنت شخص خودش دنبال آموزش خودش باشه و با رفتن مثلا یک روز تو هفته تو یک شرکت مرتبط با رشته خود ،هر چند رایگان مسیر آینده خودشو روشن کنه.
با احترام
ممنونم دوست عزیز بابت پاسخ هاتون
همه مواردی که نوشتید به نظر من درسته وحقایقی هست که باهاش روبرو هستیم, ولی به نظر بنده قسمتی از کل ماجرا هستند
همیشه قسمتی از ماجرا ما هستیم
برای نمونه
وقتی تو دانشگاه کلاسهای عملی از نظر اکثریت کلاسهای بیهوده ای هستند و کسی بخاطر هویت علمی اونها دغدغه نداره قبول کنید که منطقا دانشگاه بعد از مدتی اون را از اولیت ها خارج میکنه
به نظر بنده مسائل فرهنگی که در شخصیت و نوع عملکرد مهندسین ما نهادینه شده بیشترین ضربه را به مشکلات مطرح شده میزنه
ما چقدر حاضریم برای کسب عملی و تخصصی دانسته های الکترونیک وقت بگذاریم و سرمایه گذاری کنیم
ما برای یک کلاس عملی موسیقی باید هزینه بدیم زمان تمرین بگذاریم و بیش از یکسال هم وقت بگذاریم
ولی حاضر نیستیم برای علمی که قراره مسیر کل زندگیمون را تغییر بده چنین وقتی بگذاریم
انشاله بیشتر در مورد این موارد هم صحبت خواهیم کرد
من به عنوان یک نیمچه کار افرین با وجود مشکل در دانشگاه بیشتر موافقپ و به نظر من این دست دانشجوها به صورت دسته جمعی هست که در صورت نبود آموزش مآموزشاون رو با ایجاد ارتباطات بیشتر بین یکدیگر و یا درخواست از اساتید درخواست کنند و البته اجرای اینکار نیاز به تمرین و اشتباه کردن هم داره و در بعضی خانواده ها و یا نهادهای آموزشی برای یک چنین وضعیت هایی سناریو هایی راهکارهایی ارائه می شود که با جستجو در اینترنت اگر فارسی نباشه به احتمال قوی انگلیسی پیدا میشه.
البته دید من بعد از 36 سال زنده بودن نسبت به این موارد به این صورت در آمده و احتمالا نسل دانشجوی چدید راهکارهای خودشو داره.
یک چیز جالبه دیگه احساس سرخوردگی و اثر اون روی عدم تحرک برای عبور از موانع هست که شاید این جمله دکتر هلاکویی با این محتوی:
” از روزی که دیدم در دنیا تنها هستم و کسی را ندارم اوموقت فهمیدم چهقدر قدرتمند هستم”
رو اگر با توجه به بالا بودن مهر طلبی در ما ایرانی ها ترکیب کنیم, بشه راه مورد نظر رو بهتر بریم ِِ
البته جالبه که این الگو در زندگی سایرین نیز هست و سایر افراد نیز به نحو های دیگر در حال استفاده از این سیستم برای عبور از مسائل این چنینی هستند.
جالبه که آمار بالایی از گروه های تلگرامی در مورد مسایل روانشناسی در ایران ( در حدود 20 درصد ) شاید نشان دهنده نیاز و به کارگیری این موارد باشه.
سلام دوست عزیز ممنون بابت نظرتون ولی من راستش قسمتهایی از منظورتون را درست متوجه نشدم اگر بتونید واضح تر بگید ممنون میشم
سلام عالی بود و کلمه کلمه حرف دل خیلی ها بود.من با اجازه در تکمیل بگم.نکته اول این که جمله ی کار تیمی بهترین گزینه بود .ما مشکلمون در غالب جامعه مهندسی اینه برخلاف جامعه ی پزشکی دوست داریم خودمون رو برتر بدونیم و بقیه رو تخریب کنیم.و نکته دوم به نظرم این افزایش دلار ی فرصت برای خیلی از ماهاست . ک کار تولید میکنیم.چون محصولات خیلی از ماها که به کررات میبینم قابل مقایسه شده با نمونه های خارجی شده(از لحاظ قیمت). و نکته سوم به نظر بهترین جمله رو گفتید که ماها تشنه ی طراحی هستیم . باید چاره ای اندیشید……
سلام و ممنون از نظرتون
سه نکته مهم اشاره کردید
و در مورد نکته دوم لازمه بگم همنطور که اشاره کردید امسال سال خوبی واسه تولید و مهندسین و طراحان ایرانی باشه که امیدوارم به سرانجام برسه
سلام، با صحبتتون تا حدودی موافقم اما یک موضوع رو نادیده میگیرید. ایجاد کسب و کار جدید چیزی که این روزا بهش استارتاپ میگن در ذات خودش کار پرریسکیه و احتمال عدم موفقیت توش زیاده میتونید آمار موفقیت های استارتاپ های آمریکا رو مشاهده کنید.
اکثر آدم ها و در نتیجه مهندس ها ترجیح میدن کاری انجام بدن که درآمدشون به خطر نیفته، یعنی تمرکزشون روی کار فنی باشه و درآمدی بابت تواناییشون دریافت کنند بدون اینکه بخواد بازاریابی فروش رو بلد باشن یا بدونن سرمایه گذار کیه و…
این امکانی هست که در ایران وجود نداره و باعث میشه هرساله تعداد زیادی از مهندس های مستعد ( نه لزوما کاربلد و با تجربه) مهاجرت کنند. و معمولا هم این افراد در حوزه کاری خودشون ادمای موفقی میشن.
استارتاپ ها توی دنیا بخش کوچکی از اقتصاد هستند این شرکت های بزرگ هستند که سهم عمده رو در اقتصاد دارند. البته این موضوع رو هم باید در نظر گرفت که شروع کار بعضی از اونها به صورت استارتاپ بوده اما چیزی که مهمه دوام اوردن و بزرگ شدن شرکت هست.
این چیزی هست که متاسفانه در کشور ما وجود نداره… چنتا شرکت موفق و بادوام در حوزه تکنولوژی توی ایران داریم؟ اگر شرکتی بتونه با چنگ و دندون خودش رو حفظ کنه و تعدیل نیرو نکنه توی این شرایط خیلی کار بزرگی کرده چه برسه به اینکه بخواد به یک شرکت سایز متوسط(نه حتی بزرگ) تبدیل بشه. نگاه کنید به شرکت های متوسط آلمان به عنوان مثال که بهشون mittelstand گفته میشه نگاه کنید و ببینید چه اسم های آشنایی میبینید.
اما چرا این شرایط در کشور ما بوجود نمیاد؟ به نظر من عمده ترین دلیل این هست که کشور به درآمد حاصل از این فعالیت ها نیازی نداره… به راحتی گاز و نفت رو شرکت های خارجی یا در بهترین حالت ایرانی ها با ابزار خارجی استخراج میکنند و درآمدش به نحوی بین مردم توزیع میشه. نگاه کنید به آمار صادرات غیر نفتی کشور تا به عمق فاجعه پی ببرید، اکثر صادرات غیر نفتی رو هم محصولات پتروشیمی تشکیل میده.
قصد جسارت ندارم چون خودم هم توی این حوزه در ایران فعالم ولی واقعیت اینه که ما در بهترین حالت میتونیم یک شرکت کوچک باشیم با درآمد محدود یا اینکه خصولتی بشیم و با رانت ره صدساله رو یک شبه طی کنیم (البته صرفا از جهت درآمد) .
در نهایت به نظرم جامعه مهندسی در ایجاد چنین شرایطی همونقدر مقصره که سایر گروه ها و نباید همه مسولیت رو به گردن اونها انداخت که چون تولیدات با کیفیت نیست درآمدزایی نمیشه.
پوزش بابت پرحرفی. موفق باشید.
سلام دوست عزیز
ممنون بابت وقتی که گذاشتید و نظرتون را ثبت کردید شخصا از صحبتهای شما لذت بردم
حرف شما منطقی هست و شاید صحبتهایی که کردید یکی از معزلات جامعه ما هست
سوالهایی را مطرح کردید و دلایلی هم اوردید بگذارید منم چند تا سوال و سوالات شما را مطرح کنم
چرا تو ایران شرکتهای بزرگ وجود ندارند؟ ( من دلیل شما برای جواب به این سوال را جسارتا دقیق نمیدونم)
چرا تو ایران با این همه مهندس فارغ التحصیل شرکتها از عدم نیروی متخصص مینالند و اینکه نیرو نیست و افراد از این مینمایند که کار نیست؟
چرا شرکتها حاضر نیستند بر روی نیروی کار سرمایه گذاری کنند؟
چرا سرمایه گذاری ها وقتی بحث تکنولوژی و بخصوص الکترونیک مطرح میشه اینقدر کم میشه؟
راستی میدونستید تو مملکت ما اگر یک نفر یک سیب زمینی بدزده میتونه زندان براش به همراه داشته باشه ولی اگر یک نفر کل سورس و تکنولوژی یک شرکت را به سرقت ببره و استفاده کنه به راحتی تبرئه میشه؟
…..
اجازه بدید به طرح همین سوالات بسنده کنم و انشاله منتظر بمونیم دوستان دیگه هم در بحث ها مشارکت کنند
با سلام
همونجوری که تو مطلب اومده امروز غر زدن و به اصطلاح خود شاخ پنداری جای تلاش و کوشش را گرفته ، هر شخصی اندک تخصصی پیدا میکنه بدون پیدا کردن بازار هدف یه محصول را شروع به تولیدش میکنه و بعد میفهمه که خریدار نداره- بفرض هم که خریداری داشته باشه ، با توجه به طراحی ضعیف و تولید ضرب الاجلی اون و عدم گذراندن زمان تست کافی ، وقتی وارد محل کار میشه خدا میدونه چه خراب کاری هایی میکنه .
یا افرادی که با معدل بسیار خوب ازدانشگاه فارغ التحصیل میشن ، حتی ساده ترین مسائل رو هم بلد نیستن و علاقه ای هم نشون نمیدن که آدم امید وار بشه که اگه اینا گرفتم،اقلا امید هست که یاد بگیره و بعد یکسالی بدرد شرکت بخوره در عوض ادعا بسیار بالا که من فلانم و من بهمانم…..
مواردی را که شخصا مشاهده کردم ذکر میکنم شاید خالی از لطف نباشه :
1- اوایل سال گذشته دنبال نیرو بودیم ، افرادی هم که اومدن غالبا معدل خوبی داشتن و از دانشگاه خوب بودن، متاسفانه اصلا نه حال یادگیری داشتن و نه اندک اطلاعی از قطعات الکترونیک. یکی از اونا تو رزومش نوشته بود طراحی و ساخت pid کنترلر با AVR ، ولی متاسفانه از اصول اولیه نمونه برداری هم اطلاعی نداشت و ادعا های بسیار سنگینی هم تو برنامه نویسی داشت که بعد از مصاحبه مشخص شد که ایشون فقط اطلاعشون در حد مطالعه ی یک سری کلیات بوده در مورد موارد عنوان شده در رزومه چند خطی هم برنامه نوشته شده ندارن .
2- بخاطر مسائل تحریم و گرانی دلار ،اخیرا با یکی از صاحبان صنعت نساجی صحبت میکردم که میگفتن برای ساخت بعضی برد های مورد نیاز دستگاه های بافندگی ، افراد زیادی به عنوان خبره و مهندس مراجعه کردن و در نهایت ، نمونه های ساخته شده توسط این افراد ،اصلا کارایی لازم را نداشته و گاها موجب ضرر هم شده . – جالبه که این افراد همه عنوان میکردن که رزومه بسیار قویی دارن و بخاطر عدم وجود کار مناسب قصد مهاجرت دارن!!!!!!
3- به یکی از دوستان که پیشنهاد ساخت یکی از بردهای محصولات خانگی را دادم که بسیار پر مصرف هست و تکنولوژی خاصی هم برای تولید اون نیاز نیست – الان حدود 6 ماه از این قضیه میگذره ،منتها ایشون هنوز کاری در این مورد انجام ندادن(با توجه به اینکه ایشان خودشون تعمیرکار هستن و از خرابی زیاد این برد اطلاع کامل دارن و براشون واضح هست که این برد هر چند به تعداد محدود هم تولید بشه با توجه به حاشیه سودی که خواهد داشت در آمد مناسبی ایجاد میکنه ) و ایشون همواره هر بار به دیدنشون میرم ،از اوضاع بد کاسبی ناله و فغان میکننن که ای هوار ……..
4- دانشجویان در حال تحصیل و همکلاس های سابق ، بجای تلاش برای یادگیری ،عموما انواع فحش ها را حواله ی استاد میکردن که چرا ایشون سخت گیرن و خیلی کار میدن و…. (درصورتی که این استاد از بهترین های صنعت بودن و بسیار دلسوز نسبت آموزش دانشجویان) الان بعد از گذشت حدود فکر میکنم دو سال ، از یک کلاس حدود 20-30 نفره بعد از فارغ التحصیلی ،فقط تعداد 5 نفر از دوستان را تو ذهن دارم که الان مشغول به کار هستن تو زمینه الکترونیک و افرادی هستن که خودشون در طول تحصیل پیگیر یادگیری بودن و اوقات خالی را صرف گذراندن کار کردن بصورت رایگان یا با دستمزد کم تو شرکت های الکترونیکی و فنی میکردن یا دوره کار آموزی را تو محل مناسب گذروندن . (ضمنا تو پرانتز غالب بچه ها همون دوره کار آموزی دانشگاه را هم میپیچوندن و اصلا نمیرفتن یا یک جای بیخاصیت و غیر مرتبط میرفتن و کلی هم پز میدادن که کار آموزی را هم که پیچوندیم رفت ).
الان منصفانه از خودمون بپرسیم که من که تو زمینه الکترونیک(یا هر زمینه دیگه ) تحصیل کردم و درامد مناسبی ندارم ،در طول تحصیل چقدر پیگیر بودم که تئوری و عملی را با هم پیش ببرم؟ و وضع الان من معلول شرایط بد اقتصادی جامعه هست یا عدم تلاش کافی در دوران تحصیل ؟(اگه الان فرضا اوضاع خوب بود ، من تخصصی داشتم که بتونم تو یک شرکت کار مهندسی انجام بدم ؟)
آیا الان تلاشی دارم میکنم که تخصص خودما بالا بیارم یا اینکه هم نوا با بقال سر کوچه شدم و برای اینکه نقطه ضعف های خودم رو توجیه کنم بجای اینکه اوقاتما صرف یادگیری و مطالعه کنم ، اوقات تو تلگرام سپری میکنم و اخبار تلخ را برای این و اون فوروارد میکنم که ای هوار ببینید که مملکت دیگه ………
بعدشم هر کی پرسید فلانی مشغول چه کاری هستی ،بگم ای فغان این مملکت که کار توش گیر نمیاد ،همه بیکارن………../
به هر حال غرض از نوشتن این متن طولانی این بود که از خودمون یه حساب بکشیم و ببینیم آیا بیکاری و وضع بد فعلی ما واقعا مدلول اوضاع بد هست یا اینکه اگه اوضاع خوبم بود ،من همین وضع را داشتم؟ درصورتی که حالت دوم صادق هست ،به جای کوبیدن به طبل نا امیدی ،با دیدن دوره مناسب و تلاش کافی کاری کنیم که سال آینده از نظر تخصص در جای بهتری باشیم …………
@@@@ شاید بد نباشه که یه سر به شهرک علمی تحقیقاتی شهر خودمون بزنیم و با مدیر عامل چند شرکت صحبت کنیم ببینیم آیا واقعا این شرکتا اگه ما تخصص داشتیم ،کاری برای ما نداشتن ؟!!
جالبه بدونیم که اکثر شرکت ها دنبال نیرو میگردن و اکثر فارق التحصیلامون هم بیکارن……. (درسته دانشگاه درست عمل نمیکنه و لی من که دارم میبینم آموزش کافی نمیدن ،خودم برم دنبال آموزش و آینده خودما به خاطر عدم برنامه ریزیز درست یک دانشگاه خراب نکنم .)
با احترام
خیلی لطف کردید دوست عزیز بابت اشتراک و نوشتن نوع نگاهتون , دغدغه ها را با ذکر برخی خاطره ها زیبا مطرح کردید.
به نظرم یک پییشنهاد خوب هم دادید
اینکه دوستان به جای خونه نشینی سعی کنند به جاهای علمی برند از جمله شهرک های علمی تحقیقاتی و سعی کنند وارد فضاهای کاری بشند.
جمله اخرتون که مصداق این روزهای ماست “جالبه بدونیم که اکثر شرکت ها دنبال نیرو میگردن و اکثر فارق التحصیلامون هم بیکارن”
و صد البته نکته اخری هم که اشاره کردید به نظرم اگر اجرا بشه میتونه اتفاقات خوبی را رقم بزنه
(درسته دانشگاه درست عمل نمیکنه و لی من که دارم میبینم آموزش کافی نمیدن ،خودم برم دنبال آموزش و آینده خودما به خاطر عدم برنامه ریزیز درست یک دانشگاه خراب نکنم .)
باز هم متشکرم
سلام. نوروزتان مبارک. مهمترین مسأله ای که بنظر من باعث میشه این پروژه های بی ثمر ساخته بشه، و منجر به درآمد نشه دور بودن طراح از صنعته. بعنوان یه برقکار صنعتی ساده وارد بازار بشین. اون وقت حین کسب تجربه متوجه نقاطی میشین به یک سیستم جایگزین نیاز داره که براتون درآمد به دنبال داره
یه مثال بزنم که برای خودم بارها اتفاق افتاده، تعمیر cnc ها است. وارد تعمیراتش بشین که خیلی در بخش کنترلر ضعف و کمبود داریم. نیاز به سیستمهای جایگزین بشدت محسوسه، مخصوصا در محصولات fanuc
یه مهندس مستعد و دانشمند میخواد شایدم یه تیم، که
برد مشابه کنترلرر اونها رو بسازه…
اگه وارد دنیای تعمیرات بشین متوجه قابلیتهای خودتون و همینطور نیاز بازار میشین و فوری به هدف میرسین.
آرزوی موفقیت برای همه مهندسان برق دارم
سلام سال نو شما هم مبارک
حق با شماست و بی شک یکی از دلایل اینکه ما سعی میکنیم چیزی را بسازیم که به درد کسی نمیخوره اینه که نیازها را درک نمیکنیم و یکی از دلایل مهمش این هست که تلاش نمیکنیم اطرافمون را بشناسیم
چه بحث صنعت باشه و چه بحث کاربر نهایی
ممنون از شما
با سلام و خسته نباشید.و تشکر از مطالب بسیار مفیدتون.
بنده هم با این دید غلط خیلی از فرصتها رو از دست دادم و همیشه منتظر معجزه بودم.متاسفانه اگه آدم یه راهنمای خوب نداشته باشه با شکست مواجه میشه.
ممنون از شما تجربه دیگران و استفاده از اون فاکتور مهمی است
عالی بود
متشکرم
ضمنا اینکه در کشور ما از جوانان با استعداد حمایتی نمیشه یک واقعیت هست. اگر به یک جوان با استعداد یکدهم حقوقهای نجومی دولت به مدیرانش داده بشه و به اصطلاح پشت گرمی داشته باشه میشه تولیدات بسیاری راه اندازی کرد. درسته ممکنه کیفیتش به پای جنس خارجی نرسه ولی کیفیت تابع زمان و کار هست و به مرور بهتر میشه. پیشرفت ژاپن و چین و… همینجوره. هیچوقت اجازه نمیدن مهندس توانمندشون بیکار و یا لنگ مسائل پیش پا افتاده بشه. موفق باشید
نمیشه منکر بسیاری از مشکلات موجود جهت تولید کشورمون شد
و همینطور عدم حمایت ها و ساختار اقتصادی کشور
که البته در این عدم حمایت ها دلایل خیلی زیادی هست از جمله فرهنگ غالب مردم 🙂
ولی کشورهای دیگه هم یک دوران گذار جهت تقویت تولید داخل و حمایت داشته اند و ما هم به مرور انشاله شرایط بهتری را لمس خواهیم کرد ( البته امیدوارم )
سلام
خیلی مطلب عالی بود و دقیقا زدید به هدف. دقیقا اکثر فارق التحصیلان مهندسی بخصوص الکترونیک همین برنامه را دارن. امیدوارم در پستهای بعدی راهکار مناسب ارائه بدید یا حداقل تجربیات خودتونا در اختیار جامعه مهندسین قرار بدید.
ممنون از شما
سلام
متاسفانه این حرف ها هم با یک دید از بالا به پایین جدیدا مد شده و از طرف یک تفکر سیاسی خاص هم هست. آخرین تجربه شخصی خود من این بود که محصولی رو ساختم و کاملا آماده بازار بود حتی در چند نمایشگاه ارایه شد و مورد استقبال هم بسیار قرار گرفت. نظر سنجی انجام شد از افرادی که تست کردن برای هزینه ای که در قبالش پرداخت می کنن و خوب حاشیه سود خوبی داشت. بالاخره تابستون شروع کردم که تولید کنم سرمایه جور کردم ولی در حال خرید قطعات مورد نیاز بودم که دلااار بالا رفت و بالا رفت و قطعات نایاب شد در بازار و گمرک و…. . و دیگه سرمایه م برای تکمیل کافی نبود و من موندم یک سری قطعات و ….
تو بازاری که قیمت دلار فردا مشخص نیست و گمرک هر روز یک بازی ای در میاره و هزار تا داستان دیگه . تولید حرف ساده ای نیست که با تمسخر در موردش صحبت می کنید!!!
سلام دوست عزیز
شخصا کار تولید انجام میدم
اخرین پروژه ای که کار میکردیم محصولی بود که شاید دو سال براش زحمت کشیده بودیم و تمام مجوزات از پلیس و راهداری و … گرفته شده بود
قضیه دلار همه چیز را خراب کرد…
شخصا نه با واژه تولید بیگاته ام نه سعی میکنم از دیدگاه بالایی به موضوع نگاه کنم و نه قصد تمسخر دارم…
البته مخاطب این مقاله شخص شما که سعی کردید محصولی را با تمام زوابا اماده کنید و چنین شرایطی پیش اومده نیست و مخاطب شاید دوستان دیگه ای باشن
به عنوان یک تولید کننده امید هم دارم که سال خوبی برای همه از جمله شما باشه 🙂
این هم براتون تجربه بشه که در ایران باید شلاقی کار کنید وگرنه فردا ممکنه همه چیز تغییر کنه.
10 سال پیش که تقریبا وضعیت خوب بود یه همچین تجربه ای داشتم و تولید 1000 عدد دستگاه با مشکل مواجه شد و مجبور شدم موتورهای ویبره اش را از بازار موبایل جمع کنم.
الان هم تمام ایده های خوشگل و دوست داشتنی (از نظر تکنولوژی و کیفیت کار) را در بین مذاکرات با کسانی که میخواهند براشون پروژه انجام بدیم قرار میدیم و اگر هزینه اش را پرداخت، اول میریم و با سرعت قطعاتش را آماده میکنم و بعد با سرعت و تیم بندی قوی کار را تحویل میدیم.
ولی با همه این احوالات زمان بندی را دست بالا میدیم که شرمنده نشیم.
بعضی وقتها وقتی مشکلات تولید را بررسی میکنیم متوجه میشیم چقدر ما تو ایران با چالش های سختی مواحهیم
نمونه اش همین بحث دلار و …..
و سرعت عمل بعد از انتخاب و طراحی و انالیز بازار میتونه تاثیر بسزایی داشته باشه
ممنون از شما
جالب بود…
حتما ادامه بدین
ممنونم
ممنون از شما انشاله
سلام فوق العاده بود .
ممنونم
ممنون از شما
خیلی عالی بود.
متشکر
پست خوبی بود
به نظرم دقیقا دست گذاشتین روی نقطه ضعف بزرگ جامعه مهندسی ما
توی اینترنت مباحث فنی زیاد پیدا میشه ولی صحبت هایی از این دست که به قول خودتون ۷۰ درصد کار رو شامل میشه خیلی کمه
لطفا ادامه دهید
ممنون از شما انشاله