چند روز پیش شبهنگام شخصی تماس گرفت و ادعا کرد بهواسطه دوستی که ایشان را هم متأسفانه نمیشناختم با بنده آشنا شده و نیاز فوری به کمک بنده برای پیشبرد یکی از پروژه هاشون داشت.
صرف استرس و عجلهای که به نظر داشت، من سعی کردم به صحبتهای ایشان گوش بدهم و مراحل و مشخصات همکاری را برایشان مشخص کنم.
آخر مکالمه قرار شد ایشان نیازهای پروژه و درخواستهایی که بهصورت کلی ارائه داده بودند را مکتوب کنند و تا فردا ارسال کنند و بنده هم چند ساعت بعد قیمت و زمانبندی حدودی را بهایشان بدهم.
بعدازاین مکالمه حدود سه روزی از آن شخص خبری نبود تا اینکه بعد از سه روز دو خط متن فرستادهشده برای پروژه بزرگی و از من خواستند که قیمت و زمان خدمتشان بدهم. از ایشان خواستم طبق صحبتها نیازها را کامل کنند اما گفتند: نمیدانم منظورتون چی هست؟ میتونید سؤالهای خودتون را بنویسید؟
من سعی کردم چند سؤال مهم و چالشی را برای ایشان بنویسم و ارسال کنم و ازشون درخواست کنم که بهصورت مکتوب پاسخ بدهند.
متأسفانه جوابی داده نشد و سعی بر ارائه همان اطلاعات مبهم قبلی بهصورت تلفنی نمودند …
همه دوستانی که بهصورت تخصصی و یا حتی مبتدی الکترونیک کار میکنند حداقل در بازههایی از زندگی کاریشان انجام پروژه را تجربه کردهاند.
پروژههایی که با اهداف مختلفی ازجمله کسب درآمد، یادگیری و … انجامگرفته است.
این پروژهها غالباً توسط کارفرمایانی تفسیر و مشخص میشوند که میتوانند در هر سطحی از دانش الکترونیک باشند و هرکدام هم اخلاقیات و خصوصیات خاص خودشان رادارند.
همه ما خاطرات خوب و بد زیادی از این نوع پروژهها داریم و واقعیت هم این است که انجام دادن پروژه با کارفرماهای خاص میتواند بسیار سخت و نفسگیر باشد!
جهت انجام چنین پروژههایی لازمه مواردی را رعایت کنیم که انجام چنین پروژههایی برای ما مناسب و سودمند باشد! چه ازنظر علمی و چه ازنظر مالی
من شخصاً اسم برخی از این پروژهها و کارفرمایان را سیاهچاله و گاهی هم باتلاق میگذارم.
پروژههایی که وقتی وارد آن شدی دیگر مسیر برگشت نداری!
قصد دارم در این پست برخی قوانین حاکم بر ارتباطات با چنین پروژهها و کارفرمایان را بگویم شاید بتونه در تعاملات ما با چنین پروژههایی سودمند باشد.
اولین قانون
همیشه سعی کنید کلیه درخواستهای کارفرما را مکتوب کنید و از آن امضا بگیرید و عنوان کنید که در صورت هر نوع درخواست اضافهتر، زمان و قیمت میتواند تغییر کند!
یه جورایی با کارفرما قرارداد امضا کنید، حتی پروژههایی که فکر میکنید کوچک هستند و ارزش بستن قرارداد ندارند.
چند وقت پیش درخواست اجرای یک پروژه را که سعی کرده بود در حد چند خط کلی جزئیات را بنویسد برای یکی از دوستان برای انجام پروژه فرستادم، و چند دقیقه کافی بود که پروژه را نپذیرد!
او جواب جالبی داد، گفت: شخصی که قسمتهای مهمی از پروژه را سعی میکند در یک خط بنویسد مطمئناً از میزان پیچیدگی پروژه هیچ دیدی ندارد و چنین شخصی مطمئناً حاضر نیست مبلغ منطقی برای این پروژه هم پرداخت کند.
قانون دوم
این موضوع خیلی حیاتیه! خوب یا بد! خیلی از متخصصین الکترونیک افراد با روابط عمومی بالا و آشنا به تجارت و تعامل با افراد دیگر نیستند.
خیلی از ماها حتی اگر به کارفرمایی قیمتی دادیم و اون پروژه را تغییر بدهد حتی حاضر نیستیم واضح از کارفرما بخواهیم قیمت را دوباره باید ارزیابی کنیم!
این دقیقاً نکتهای هست که افرادی دراین حیطه سعی بر سوءاستفاده از متخصصین این حوزه میکنند، متخصصینی که گاها بادانش بسیار بالایی نتوانستند هنوز نیازهای اولیه مالی خودشان را برطرف کنند.
اوایل زمانی که پروژه انجام میدادم شخصی که خودش هم تخصص الکترونیک و هم یک شرکت بزرگ داشت برای انجام پروژههایش بهصورت کاملاً حرفهای سعی میکرد قیمت و زمان بگیرد!
آن شخص تماس میگرفت و میگفت مهندس این پروژه هست که خیلی هم ساده است و سعی میکرد قسمتهایی از پروژه را هم تفسیر کند آگه بخواهیم مثلاً یک آل سی دی اضافه کنیم چقدر میشه!
میگفتم مهندس خب قرار چی نشون بده؟
میگفت هیچی فقط دو تا اطلاعات کوچک و اینقدر بالا و پایین میکرد و سعی میکرد به گه هیچ اتفاقی نیفتاده و یه قیمت و زمان به گیره!
جالب اینجاست که مثلاً اگر قسمتی از پروژه این کارفرما شبیه قسمتهای قبلی بود سعی میکرد جوری وانمود کنه که این قسمت را قبلاً هزینهاش را داده:-)
به خدا اگر فکر کنید اصفهانی بوده!
و صد البته بعدش مقدمات حضور در سیاهچاله شروع میشد.
خواسته پشت خواسته! و چندین برابر مبلغ دادهشده همیشه سعی میکرد خواستهها را اضافه کند!
این موضوع را حتماً خط قرمز داشته باشید!
حتی اگر ازنظر شما همهچیز واضحه مدتزمان چندساعته بگیرید و در مورد پروژه و قیمت و زمان بیشتر فکر کنید و بههیچعنوان در مکالمه اولیه بهصورت تلفنی و یا حضوری قیمت و زمان ندهید.
قانون سوم
حتما در فرآیند بررسی و دادن زمان و قیمت همه جوانب را در نظر بگیرید و بعد زمان و قیمت بدهید.
بسیاری از این کارفرمایان برای دادن کوچکترین پاسخ و یا فیدبک روزها را هدر میدهند ولی زمان قرارداد سعی میکنند که خود را تحتفشار نشان بدند تا شاید زمان کمتری از شما بگیرند و خدا نکند یه روز پروژه بهعقب بیفتد اون وقته که فشار و تماس تلفنی پشت سر هم آرامش و تمرکز شمارا سلب میکند.
اون وقت هست که شما همهچیز خودتان ازجمله اعصاب، تمرکز و ساختار بهینه طراحی را فدای زمان خواهید کرد که مطمئناً اولین ضرر کننده این قضیه شما و سپس کارفرمای شما خواهد بود.
در فرآیند زمان دادن حتماً در مورد مواردی که قبلاً تجربه نکردهاید بحث زمان و هزینه را بهصورت کاملاً مشخص در نظر بگیرید، همچنین حداقل 20 درصد زمان را بالاتر از آن حدی که فکر میکنید در نظر بگیرید تا بتوانید از عهده پروژه در زمان مناسب بربیایید.
یادتان هم باشد اگر قرار فشار و استرس زیادی را برای یک پروژه تحملکنید قیمت بالاتری برای آن ارائه کنید! این موضوع در سایر تخصصهای دیگر واضح است، مثلاً اگر از کسی که برد و PCB میزند بخواهید زودتر برد شمارا بدهد قیمت بالاتری از شما طلب میکند ولی خیلی از کارفرماها برای مهندسین انجام دهنده چنین پروژههایی چنین حقی را قائل نیستند.
قانون چهارم
در مورد پروژههایی که قرار است بهصورت تیمی کار شود (مثلاً یک مهندس نرمافزار و شما و یا یک مهندس الکترونیک دیگر) سعی کنید شرح وظایف خودتان و کلیه ارتباطات را در قرارداد مشخص نمایید و در این موارد حتماً لاگ های مشخصی جهت تحلیل فرآیندها را قرار بدهید، در ضمن مشخص کنید که قرار است کدام تیم وظیفه خطایابی سیستم را بر عهده داشته باشد!
اینکه چه کسی وظیفه تشخیص خطا در کدام قسمت از سیستم را دارد خودش موضوع خیلی مهمی هست!
و در صورتی که این موضوع بر عهده شما شد باید قیمت و زمان پروژه را حتماً دوباره مورد تجزیهوتحلیل قرار بدهید.
خیلی از پروژههایی که شاید هیچوقت به سرانجام نمیرسند پروژههایی هستند که کارفرمایی که غالباً تخصص مناسب ندارد بهصرف اینکه پروژه اصلی لو نرود یا صرف مدیریت زمان و هزینه سعی میکند اون رابین افراد متفاوت با تخصصهای مختلف تقسیم کنه و وقتی پروژه به مرحله اجرا میرسد تازه مشکلات شروع میشه.
مشکلاتی که هیچکس زیر بار آن نمیرود و بهتر بگم, کسی هم نمیدونه مشکل از کجاست!
و شما بالقوه میتوانید گزینهای باشید که تمام کاسه کوزهها گردن شما خرد شود:-)
قانون پنجم
یکی از موارد مهم قراردادها بحث مهم نحوه گارانتی و پشتیبانی شما از خطاهای احتمالی در آینده میباشد، سعی کنید در مورد این قسمت بهصورت واضح صحبت کنید و موارد را در قرارداد بیاورید (اگرچه این قسمت باب میل خیلی کارفرماها نیست) بخصوص در مورد مکان و شرایط بررسی این خطاها حتماً شرایط را مشخص کنید.
شخصا اگر کارفرمایی چنین درخواستی از بنده داشته باشه بی خیال پروژه میشوم 🙂
قانون ششم
هیچ وقت اجازه ندهید فشارهای کارفرما شما را از اصول اولیه انجام پروژه دور کند!
- مثل دادن زمان و قیمت مناسب
- رعایت اصول اولیه کد نویسی
- فرصت مناسب جهت خطایابی و تست های اولیه و نهایی جهت اطمینان از عملکرد سیستم
- حفظ آرامش روحی و روانی شما در انجام پروژه
این قانون یه جورایی شالوده قوانین بالاست که به نظرم در صورت عدم رعایت میتواند انجام پروژهها را برایتان روالی وحشتناک و پر چالش کنه!
قوانینی که عدم رعایت یکی از آنها باعث میشود مثل یک بوکسور در رینگ که ضربه وحشتناکی میخورد دیگر نتوانید بقیه مشکلات پروژه را مدیریت کنید.
نکته مهم:
کارفرماها دلایل مختلفی برای ارتباط با شما و تفسیر پروژههایشان دارند!
پس اگر بتوانید هر چه سریعتر متوجه هدف کارفرمای خودتان شوید میتوانید تعامل بهتری با او داشته باشید و زمان کمتری هم هدر بدهید.
مغازهدارها غالباً روانشناسی مشتری را بهتر میدانند! تفاوت شخصی که آمده قیمت بگیرد یا خرید کند! (و صددرصد زمان شما میتواند خیلی ارزشمندتر باشد)
برخی قصد دارند شمارا تخلیه اطلاعاتی کنند! برخی قصد دارند در مناقصه و یا ساختاری شرکت کنند و صرفاً اطلاعات شمارا نیاز دارند تا بتوانند در آن مناقصه قیمت بدهند. بهتره وقت خود را زیاد تلف نکنید چون خودشان هم دقیق نمیدانند چه چیزی نیاز دارند و نمیتوانند اسناد مناقصه را هم در اختیار شما قرار بدهند پس بهتر است هرچه زودتر یک محدوده قیمت و زمان طولانی بدهید و نیاز آنها را برآورده کنید.
برخی دانشجویان عزیز هستند که صرفاً قصد دارند نمره بگیرند! که من ترجیح میدهم در مورد این قسمت زیاد صحبت نکنم ولی این تیپ پروژهها، پتانسیل مناسبی واسه ارتقاء علم شما در اوایل مسیر هستند و کسی هم به شما گیر نمیدهد فقط کافی است روی میز استادشون کار کنه:-)
بسیار ممنون میشم که دوستانی که تجربه های مشابه دارد سعی کنند در ادامه تجربه و یا خاطرات خودشون را با بقیه به اشتراک بگذارند.
احمقانه ترین کارایی که کردم این بوده که تو رودربایستی قرار میگرفتم چند بار برای نصب و تست led به مغازه ها رفتم طرف خودش جیم میشد همه دردسر های کار نکردنشون میوفتاد گردن من
یه بارم یه پروژه گرفتم از یه دوستی اونم از یکی دیگه گرفته بود
بخاطر خرابی آیسی که اون داده بود مجبور شدم یه شب تا صبح نخوابم چند روز اسیر بشم بعدا فهمیدم آیسی که داده اصلا متغیر ها رو نگه نمیداشت
عمق حماقتم زمانی بود که یه پروژه گرفتم یه مدار بود کلا تو سیمان بود😅 نقاشی پد ها رو میکشم هنوزم که هنوزه نتونستم تمومش کنم وقتی مدار رو میببنم حالم خراب میشه😑😂😂
سلام
متن مقاله یادآور خاطرات تلخ و شیرین بسیاری برایم بود
اما باید به فکر راهکار اساسی بود
به عنوان مثال اگه یه مرکزی برای واسطه گری پروژه ها که هم مورد وثوق کارفرما و هم پیمانکار می بود خیلی خوب می شد
به عبارتی کاری می کرد که وقتی کسی پروژه داشت بیاد مراجعه کنه و اونا به صورت تخصصی جزئیات فنی پروژه رو در بیارن و همراه یه قیمت گذاری منصفانه و زمانبندی حدودی در اختیار ماها قرار بدن و از طرفی وقتی ما پروژه میخوایم تحویل بدیم اونا داوری صحت و کیفیت اجرای پروژه را انجام بدن
اگر اینطور مرکزی باشه و مهندس ها باهم متحد بشن میتونن به اندازه تخصصشون مثل پزشک ها درآمد داشته باشند نه این که یه عمر زحمت کشیدی و تجربه بدست آوردی اما به خاط نیاز مالی و عدم رعایت حقوق همکاران مجبور باشی مفت پروژه بزنی یا کلا بیخیال همه زحماتت بشی و بری سراغ کار دیگه چمدونم مثلا کاسبی که این فاجعس.
همونطور که می بینید وزارت بهداشت چطور برای پزشک ها بازارگردونی میکنه و درآمد های خوبی براشون درست کرده همش به خاطر اتحاد و انسجام مدیریت هست .
ما جمعیت مهندس های الکترونیک باید یه چیزی مثل شرکت تعاونی تاسیس کنیم واسه مدیریت کارهامون.
مستقل کار کردن به نفع هیچ کدوممون نیست. باید کاری کنیم که ارزش کار تخصصیمون مشخص بشه .
برای شروع کار من هر نوع همکاری فکری و عملی نیاز باشه و بتوانم انجام میدم تا ابتدا انجمن مستقل تاسیس کنیم و سپس شرکت تعاونی مربوطه آن
سلام به سازندگان و عزیزانِ خوشفکر این سایت . من قبل از این هم . خواننده مطالب این سایت بودم ولی این مقاله ، خیلی من رو جذب شما کرد . دمتون گرم که از مشکل ما با خبرید و حداقل میشه گفت . با ما همدردی می کنین . الان جوری شده که کسی . حتی همدرد هم پیدا نمی کنه .
سلام دوست عزیز
امیدوارم هم درد های خوبی باشیم
سلام
دوستان جسارتا دو نکته رو به فرمایشات نویسنده که کاملا درست فرمودند و استفاده کردیم اضافه میکنم:
1- تو روی در بایستی آشنایان و منو فلانی معرفی کرده نمونید من به شخصه بیشتر یا بهتر بگم (فقط) از همون آشناها ضرر دادم ، یک شخص حرفه ای باید در زمینه شغلی حرفه ای برخورد کنه نه بریم بشینیم یه چایی بزنیم برات تعریف کنم، مطمئن باشید ضرر نمیکنید کلاستون هم بعنوان یک شخص حرفه ای بالا میره.
2- بدون پیش پرداخت کار انجام ندید که ضررش بسیار محتمله البته ظاهرا مقاله ای در این مورد هم به نگارش در اومده.
با تشکر از سیسوگ.
سلام دوست عزیز
ممنون بابت دو نکته مهمی که اشاره کردید
عجب تجربیات گرانبها و خارق العاده
دانستن می تونه موفقیت شما رو تضمین کنه
فوق العاده عالی بود .
اگر من در جوانی این تجربیات را فرا می گرفتم هیچگاه بخش زیادی از عمر و اعصابم از بین نمی رفت . تشکر
خواندن این مطالب را به هر کس که میشناسم توصیه میکنم .
عالی بود ، موفق باشید.
سلامت باشید دوست عزیز
واقعا جالب بود. هم خنده دار و هم تلخ. ولی واقعیت است که باید قبول کرد.
من خودم این قوانین رو یاد گرفتم. از یک استادی شنیدم گفت که کسی که برای خواسته خودش حاضر نیست چند خط بنویسه و با چند تا شکل کارش و درخواستش رو توضیح بده و ارسال کنه مشخص است که هیچ خاصه ای نداره و خودش هم نمی دونه چی می خواد.
من هم بعدها در چند پروژه ای که می خواستم کل اطلاعات رو دقیق به طرف مقابل می فرستادم و اون هم قیمت و زمان می داد یا خوب یا بد.
در ضمن خیلی کارفرما هم می ترسند ایده لو بره. در صورتی که همون استاد می گفت ایده به تنهایی هیچ ارزشی نداره و نگران این مطلب نباشید.
و همین طور هم است. ایده من خیلی بعید است که توسط شخص دیگری که در این وادی نیست بخواهد اجرا بشود. چون هر ایده ای با توجه به توانایی های فرد در ذهنش خطور می کند.
البته باید این قسمت را استاد نظر بدهند…؟
سلام دوست عزیز
من هم فکر میکنم صحبتهایی که ذکر کردید درسته
تفاوت یک ادم با تجربه و بی تجربه هم دقیقا تو شناسایی کارفرمایی هست که صرفا اومده وقت تو را بگیره یا کسیه که اومده واقعا پروژه انجام بده
و البته شخصا هم ارزش زیادی برای ایده قائل نیستم
اگر ایده ای هم وجود داشته باشه که فوق العادس , شخص باید سریعا اون را بهترین روش ثبت اختراع کنه
و سپس واضح دنبال مواردی مثل اجرا یا سرمایه گذار بگرده
شتر سواری دلا دلا نمیشه 🙂
ثبت اختراع خیلی فایده ای نداره.
سلام
دوست عزیز حتما این مطلب را هم بخونید شاید نگاهتون عوض شد
مظنونین همیشگی
نکات بسیار جالبی رو مطرح کردی. که من خودم به شخصه تا 5 سال پیش باهاشون
دست پنجه نرم میکردم. ولی الان واسه خودم قوانین دارم. به نظرم آدم تو
خونه بیکار بخوابه بهتره تا اینکه یک پروژه را با اعصاب خوردی انجام بده
و تحش متهم به کم کاری بشه… پس اگر فکر میکنید حتما باید این پروژه رو
بگیرید چون به پولش اجتیاج دارید یا به کارش نیاز دارید ، مطمین باشید
کار خودتون خراب کردین با همین ذهنیت باعث میشید که پروژه یا اوکی نشه یا
اگر هم بشه به بدترین شکل ممکن که آخرش پشیمونی هست
از طرفی الکترونیک مثل کامپیوتر نیست که مثلا سایز یک فونت نوشته رو 20
تعریف کنی بعد هر جا که بره ثابت باشه. الکترونیک کلی مباحث داره فقط این
نیست که یک پین از میکرو تو وضعیت 1 قرار بگیره. خیلی جاها بسته به شرایط
مختلف جواب ثابت نیست که احتیاج به مهندسی فراوان داره. به همین دلیل هر
کی از راه میرسه یک سورس از اینترنت میگیره بدون مهندسی و صنعتی سازی
وارد بازار میشه 2 روز بعد از نصب مشتری 100 دفعه زنگ میزنه که اقا
دستگاه هنگ کرده. این کار باعث میشه عده ای محدودی هم که دارن واقعا خوب
طراحی میکنن کارشون خراب بشه.
من 10 ساله دارم کار میکنم. کارپزشکی نظامی و صنعتی و تجاری شاید باورتون
نشه اتفاق افتاده یک شهر دیگه مشتری زنگ میزنه میگه دفترتون کجاست بعد
بهش ادرس میدیم ، میگه اوووووو فلان شهر…. فلان مهندس…….(مهندسی که
قبلا کار خوب ارایه نکرده) بعدش شما هم به عنوان یک مهندس خوب کارتون
خراب میشه حالا اصلا اون مهندس که کارش خوب نبوده رو نمیشناسید. حتی مورد
داشتیم به استان طرف هم گیر داده که مثلا دو سال پیش یک دستگاه
الکترونیکی به یک هم استانی سفارش داده کار خراب شده و الان تاثیر منفی
رو مشتری گذاشته.
کلا ما همه مثل یک صنف هستیم که باید همه جوره هوای همو داشته باشیم.
نباید بزاریم کارفرماها حقمون رو بخورم و همچنین همکاران خودمون هم خدمات
بدی ارایه کنند که صنف مهندسین الکترونیک بی اعتبار بشه
سلام دوست عزیز
ممنون بابت نظر و نکاتی که ذکر کردید
البته بنده شخصا اعتقاد دارم اوایل کار ( صرفا اوایل کار) که قراره تجربه کسب بشه قواعد خاص مالی میتونه حکمفرما نباشه چون بحث اضافه شدن تجربه به ساختار میتونه منفعت بیشتری داشته باشه
اساسا اغلب رشته های مهندسی در ایران جایگاهی پایین و مغازه ای دارند و کمتر اعتبار مناسب مانند رشته های پزشکی دارند. یک پزشک اگر بگوید فلان بخور فلان عمل کن نمی گویند چرا یا چانه نمیزنند که کمتر دارو بنویس یا این را نمیخورم یا ویزیت کمتر بگیر یا فلان عمل جراحی را تخفیف بده اما مهندسی که مغز متفکر تحلیلگر میخواهد و نه ذهنی که حفظ کرده باشد و بیماری را آن هم با جواب ازمایش تشخیص دهد، جایگاه پایین تری داشته و همیشه همه مهندسند. در اغلب سفارشات کاری که انجام دادم کارفرما خودش یه پارچه مهندس بود برای همین حوصله سرو کله زدن با انسانهایی که به فهم درستی از مهندسی واقعی نرسیده اند ندارم. هر چند قبول دارم که فارغ التحصیل دانشگاه را در کشور ما نمیتوان مهندس نامید. مهندس در رشته الکترونیک یا هر رشته فنی دیگری کسی هست که عملا دست به آچار باشد. و از طرفی قبول دارم که معنای مهندسی این نیست که همه علوم و حرفه خود را مسلط باشد. اما دیگران اینگونه نمیبینند و از مهندس توقع همه فن حریفی دارند. از دید آنها مهندس الکترونیک (با فرض اینکه بدانند الکترونیک چیست؟) کسی است که هر پروژه ای را به سرانجام برساند آن هم بدون تحقیق. تا بفهمند میخواهی تحقیق کنی می گویند پس تو چی بلدی؟ انگار یک پزشک همه نوع بیماری را می شناسد یا بلد است درمان کند. توصیه: با انسانهایی که درکی از دنیای شما ندارند بحثی را باز نکنید.
شاید یکی از تفاوت های یک مهندس و پزشک اون دوران اینترنتی برای پزشک هست که اونها به خرج سیستمهای آموزشی پزشکی انجام میشه که شما هم به تقاوتهاش اشاره کردید
و صد البته اینکه تعداد قارغ التحصیل هر دو رشته هم میتونه تاثیر گذار باشه
و ممنون از نکاتی که اشاره کردید
سلام
مقاله خوبی هست و به مشکلات یک مهندس الکترونیک به خوبی اشاره شد. ولی یه مشکلی دیگه ای که هم من هم فکر کنم خیلی از افرادی که پروژه ها رو انجام میدن خود مسأله قیمت گذاری هست. به نظرم اگه در این مورد (نحوه قیمت گذاری روی پروژه) توضیح بدید من و خیلی دیگه از مهندسان می تونیم ارزش مالی کارهامون پی ببریم و اونوقت پروژه انجام دادن یه لذت میشه نه وسیله ای برای گرسنه نموندن!
سلام دوست عزیز
موردی که فرمودید به حق یکی از مهمترین مواردی هست که به نظرم با تجربه میشه بهش رسید
اینکه این پروژه میتونه منوط بشه به یک پروژه اینده بزرگتر
این پروژه چقدر دردسر و ریسک داره
و نوع دقیق خواسته ای که مشتری داره
و میزان تخصص شما و میزان مشتریهایی که دارید…
همه مواردی است که میتونه قیمت را حتی تا 50 درصد بالا و پایین ببره
موردی که وجود داره اینه که بعد از مدتی انجام پروژه موردی که میتونه شما را به سود برسونه ارائه پروژه هایی است که قبلا انجام دادید و میتونید با یک قیمت مناسب سود مناسب در یک زمان مناسب ببرید
گزینه ی خوبی را برای نوشتن مقاله انتخاب کردید. این سیاهچاله میتونه به اتفاقات بدی منجر بشه مثلا خودم زندگیم در شهری صنعتی ازهم پاشید و رفتم شهر دیگر. نکته ای که اینجا جاافتاده اینه که اصولا کارپروژه ای به این قصد انجام میشه که ادامه داشته باشه و بعدها سود بیشتری رو نصیب هردوطرف بکنه(معمولا هم کارفرماها میگن این کار اوله و بیا بعدا انشالله از خجالتت درمیایم و:-)) ) واسه همین خدمت دوستان عزیز که بعنوان پیمانکار و انجام دهنده ی کار هستند میگم که بیشتر از اینکه به پروژه هه گیر بدید که واضح باشه سعی کنید کارفرما رو شخصیت شناسی کنید. اونها هم بندگان خدا از دست پیمانکارهای بی مسئولیت عاصی شدند… اگر دیدید کارفرما با شما صادقه یا کارش واقعا گیره اصلا سر پروژه ی اول ضرر هم کنید شاید بیارزه… درازاش اعتماد کارفرما رو بدست میارید که احتمالا ارزش مالی ش بیشتر از اون پروژه هست.
. اونها هم بندگان خدا از دست پیمانکارهای بی مسئولیت عاصی شدند…
این هم موضوع مهمی هست که واقعا باید در موردش یک پست اینچنینی نوشت
این نظر شما هم درسته من این را تجربه کرده ام.
یه عده ای هستند میان میگن این پروژه دانشجویی هست تا قیمت کم بگیرن
بعد میرن واسه یه صنعت استفاده میکنند
بعدم انتظار پشتیبانی خوب از دستگاه دارند
نکته جالبی بود
سلام
مقاله اعصاب خردکنی بود چون منو یاد سالها شارلاتان بازی دوستان و مهندسان این رشته میندازه. ممنون
به خاطر همین الان ترجیح میدم هیچ کاری با کسی انجام ندم. چون حتی دوستانی که چند سال شناس هم بودند سواستفاده کردند.
باورش سخته حتی اساتید دانشگاه های برتر این مملکت!؟
فقط میتونم بگم بد روزگاریه!
خیلی دوست داشتم الان براتون بزنم
اساتید؟!!!
اشتباه میکنید!!!
بسیار عالی. نکات ارزشمندی را بیان نمودید. من هم دچار همه این مصیبت هایی که ذکر کردید شدم و بالاخره یه نفر اومد حرف دل مارو طبقه بندی شده و خیلی تمیز و مرتب گفت. نمیدونم چرا هرکی از ما سراغ میگیره کارش اورژانسیه. همه عجله دارن. فقط جامعه ایرانی ها اینطوری هست یا کلا همه جای دنیا اینطوریه؟
به نظر شخص بنده هر جایی که اصول لازم رعایت نشه این مسائل پیش میاد
بخصوص تو ایران که مجموعه ای از موارد میتونه ما را به این موارد سوق بده
جانا سخن از زبان ما می گویی!
خیلی ممنونم که این نکات خیلی مهم و حیاتی رو بیان کردید.
داغ دلمونو تازه کردید.
انشاله دیگه داغی نبینید 🙂